نگاهی به یادداشت اخیر رضا پهلوی؛
پیام رضا پهلوی: آزادی خوب است، اما فقط برای فارسها!
رضا پهلوی وقتی از «بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی» سخن به میان می آورد هیچ نیازی به یادآوری ظلم مضاعفی که بر ملل غیر فارس ایران شده است نمی بیند؛ زیرا اساساً اعتقادی به چنین چیزی ندارد. اگر در ایران اقتصاد، منابع و زیرساختهای آزربایجان، خوزستان و دیگر مناطق غیر فارس به نفع تهران، اصفهان، کرمان و یزد تاراج شده است از نظر وی اتفاق بدی نیفتاده است وگرنه تاکنون حد اقل یک جمله در این خصوص به زبان می آورد.
پیام رضا پهلوی به مردمان ایران: آزادی خوب است، اما فقط برای فارسها!
مجید جوادی
رضا پهلوی در یادداشت اخیر خود تحت عنوان «مردم ایران، پیامی دارند: کشورمان را پس میگیریم» نوشته است: «جمهوری اسلامی … جلوی آموزش تاریخ و ادبیات ما را گرفت؛ از گردهم آمدن مردم ما بر مزار قهرمانانشان مثل کورش کبیر و فردوسی در مناسبتهای خاص جلوگیری کرد؛ در نظام طبقاتی مبتنی بر آپارتاید مذهبی و جنسیتی خود، هر ایرانی را در جایگاه حقوقی و اجتماعی خاصی قرار داد به طوری که زنان و اقلیتهای مذهبی، شهروندان درجه دوم و سوم یا پایینتر شدند».
او در بخش دیگری نوشته است: «آنها [به تعبیر او ایرانیان] میخواهند به خاطر خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانیشان شناخته و تحسین شوند» و در قسمت دیگری برای ترسیم هدف نهایی خود می نویسد: «در نهایت، باید به یک همهپرسی ملی برای برقراری یک دموکراسی سکولار برسیم که در آن، حقوق انسانی یکایک شهروندان تضمین شده باشد».
رضا پهلوی در عمل و سخن نشان داده است سلطنت طلبان و در راس آنان شخص وی، در خصوص مساله ملل غیر فارس غیر از چند جمله کلیشه ای در چند سخنرانی نه تنها هیچ برنامه مدونی برای ایران بعد از جمهوری اسلامی ندارند بلکه هنوز در افکار فاشیستی و نژادپرستانه دوران حکومت فاشیستی و دیکتاتوری پهلوی گیر کرده اند.
رضا پهلوی وقتی از «بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی» سخن به میان می آورد هیچ نیازی به یادآوری ظلم مضاعفی که بر ملل غیر فارس ایران شده است نمی بیند؛ زیرا اساساً اعتقادی به چنین چیزی ندارد. اگر در ایران اقتصاد، منابع و زیرساختهای آزربایجان، خوزستان و دیگر مناطق غیر فارس به نفع تهران، اصفهان، کرمان و یزد تاراج شده است از نظر وی اتفاق بدی نیفتاده است وگرنه تاکنون حد اقل یک جمله در این خصوص به زبان می آورد.
رضا پهلوی از اینکه زبان و ادبیات فارسی آنگونه که او دوست دارد تدریس نمی شود بسیار ناراحت است. از اینکه جمهوری اسلامی از تجمّعات مزارهای کورش و فردوسی ممانعت به عمل می آورد بسیار برآشفته است. ولی هیچ نیازی نمی بیند به یاد بیاورد بیش از نیمی از ایرانیان! هنوز حق تحصیل به زبان مادری ندارند و به همین دلیل نیز دچار دهها آسیب اجتماعی از جمله افت تحصیلی و ترک تحصیل گسترده در سالهای آغازین مدرسه هستند. اگر مردم آزربایجان نمی توانند در قلعه بابک که اتفاقاً بسیار پیشتر از مراسم کورش آغاز شده و تعداد شرکت کنندگان آن دهها برابر بیشتر بوده است، تجمع کنند از نظر رضا پهلوی شایان یادآوری نیست چه بسا از ممنوعیت آن نیز خوشحال است! زیرا از دید وی فقط کورش و فردوسی عزیز است و احتمالاً تورک های شرکت کننده در تجمعات قلعه بابک را جز ایرانیان خود به حساب نمی آورد.
رضا پهلوی از آپارتاید مذهبی و جنسیتی سخن به میان می آورد ولی هیچ اشاره ای به آپارتاید ملیتی نمی کند. واقعاً چرا؟ یعنی وی تا این حد از واقعیات ایران عزیزش بیگانه است یا ته نشین افکار فاشیستی اش اجازه دیدن این واقعیات را به وی نمی دهد؟ او با جمله «میخواهند به خاطر خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانیشان شناخته و تحسین شوند» آب پاکی روی دست همه می ریزد و آشکارا بیان می کند هنوز در اوهام باستانگرایی کور گیر کرده است.
او در نهایت با بیان غایه خود می نویسد هدف وی برقراری یک دموکراسی سکولار و تضمین حقوق انسانی «یکایک» شهروندان است.
واژه یکایک اشاره مستقیمی است به حقوق فردی. آیا در کشور کثیرالمله ای مانند ایران شهروندان فقط دارای حقوق فردی هستند و هیچ حقوق کلکتیوی ندارند؟ حقوق فردی یعنی اینکه هر شهروندی به طور فردی آزادی هایش را داشته باشد و بتواند درجات ترقی را بپیماید ولی مثلاً «ترکها» و یا «عرب ها» که هر کدام ملتهای تاریخی با ویژه گی های خود هستند به صورت جمعی هیچ حقی ندارند؟
آقای پهلوی از چهل سال زندگی در کشورهای دمکراتیک اینها را یاد گرفته اید؟ تفاوت شما با پدر و پدر بزرگتان چیست؟ البته مادامی که با کرده های آنان مفتخرید معلوم است که هیچ فرقی با آنان ندارید.
آقای رضا پهلوی در جای جای نوشته اش از واژه «ایرانیان» استفاده می کند و هیچ توضیحی نیز نمی دهد تعریف وی از ایرانیان دقیقاً چیست ولی با توجه به تاکید وی بر فردوسی و کورش و خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانی ایران و البته نادیده گرفتن هر آنچه غیر فارس و فارسی است واضح است که در ذهن وی ایرانیان مترادف فارس ها می باشد.
لذا جان کلام و پیام یادداشت اخیر وی این است که آزادی خوب است اما برای فارسها!
آزربایجان برای آزربایجان به پا خواهد خاست.