یادداشت:
آیا قیام خرداد ۱۳۸۵ تورکان ایران، محصول یک کاریکاتور ناثواب مندرجه در روزنامه دولتی ایران بود؟
به تجربه ثابت شده است ؛برای تحقق یک رستاخیز عمومی و یا ملی ، پیش زمینه و ذهنیت های فراوانی حاصل از انباشت عملکرد ها و یادداشتهای تاریک از جانب نظام سیاسی حاکم و یا طرف مقابل ،در حق اکثریت قیام کنندگان غیر قابل انکار می باشد.
حبیب ساسانیان (یاکاموز)
به تجربه ثابت شده است؛ برای تحقق یک رستاخیز عمومی و یا ملی ، پیش زمینه و ذهنیت های فراوانی حاصل از انباشت عملکرد ها و یادداشتهای تاریک از جانب نظام سیاسی حاکم و یا طرف مقابل ،در حق اکثریت قیام کنندگان غیر قابل انکار می باشد.
چنین اتفاقی در آخرین روزهای حکومت پهلوی نیز نمود عینی داشت .اما به علت شرایط و جوَ حاکم بر کشور در آن برهه ، قیام ۲۹ بهمن تبریز ، به نفع مخالفان اکتیو نظام شاهنشاهی در کسوت روحانیت تغییر مسیر و مصادره شد. دیری نپایید که خشم فروخورده ی آزربایجانیان در قالب نهضت خلق مسلمان آزربایجان بروز نمود . و اینبار نیز به دلایل سیاسی که طرح آشکار آن در این برهه میسور نیست ، خواسته های برحق ملت تورک آزربایجان عقیم ماند. رژیم نوپای جمهوری اسلامی ایران ،با شعار برادری و برابری، با گنجاندن یکی دو اصل نیم بند در قانون اساسی جدید کشور ،و با شعارهای عدالت محور اسلامی ، تا حدودی موفق شد که التهابات ناشی از انقلاب را کنترل کند. در همان اوان ، شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران ، بسان نعمتی آسمانی ، دست آویزی شد تا خواسته های ملی و مدنی اقوام و ملل ایرانی غیر فارسی زبان ، زیر سایه ملموس دفاع از وطن ،به حالت احتضار در آید و در واقع از اولویت خارج گردد. درگیر شدن اکثر خانوارهای ایرانی با مقوله ی جنگ و دفاع مقدس، حس همدلی صوریی را رقم زد تا شئوونیسم فارس به صورت خزنده ، در راستای تأمین منافع ملی فارس زبانان و اربابان خارجی نامرئی شان ،بر علیه دیگر ملل ایرانی، کودتای خاموش راه بیاندازد.
با گذشت زمان و آشکارشدن چهره ی واقعی کهنه سربازان انقلابی و عدم تطابق کردار و گفتار مسؤلان به ظاهر انقلابی، و افشای افساد مالی و اخلاقی و رواج ارتشاء و اختلاسهای بنیان کَن در بین مقامات و مسؤلان تراز اول کشوری و لشگری، شعارهای رنگ و لعابدار برادری ـ برابری نیز رنگ باخت. جنگ زرگری بین شاخه های تک حزب موجود در کشور (حزب الله) با عناوین اصلاح طلب ، اصولگرا و زیرشاخه هایشان و دشمن تراشی های مصلحتی ( به مانند رمان ۱۹۸۴ جورج اورول ) برای فریب افکار عمومی و همراهی شان در ادامه راه انقلابی که به وضوح از آرمانهای اولیه اش فاصله گرفته بود و علی رغم کوبیدن بر طبل نه شرقی ـ نه غربی ، اکثر فرزندان حضرات در بهترین دانشگاههای غرب با استفاده از بیت المال ،مشغول تحصیل و با استفاده از رانتهای مونوپولیستی منحصر در دستان والدینشان، در آینده (چنین روزهایی) بیشتر به تحمیق مردم بپردازند. از آنجایی که در طول تاریخ ، تورکان ایران نسبت به سایر ملل ایرانی همیشه در صف مقدم بیداری و انقلاب های آزادی خواهانه قرار داشته اند. اینبار نیز عمق فاجعه را زودتر از دیگران دریافته و دنبال فرصتی بودند تا یکبار برای همیشه ، از زیر بار ظلم و ستم ملی نجات یابند. عدم درک روشنفکران سایر ملل ایران و مخصوصاً اپوزسیونهای معاند و پان ایرانیان آریایی اندیش و سکوت معنادارشان در مواجهه با رستاخیز خرداد ۱۳۸۵، روشنفکران تورک سراسر کشور را متقاعد کرد که؛ به معنای واقعی :تورک به غیر از تورک ،یار و یاوری ندارد. ظهور پدیده های مدرن ابزار ارتباط جمعی از قبیل شبکه های اجتماعی ، وقوع انقلاب های بهار عربی ،پایان ظاهری جنگ سرد و معادلات جدید بین المللی معادله ی مبارزات مدنی تورکان را پیچیده تر و وارد فازهای مختلف تئوریکی و عملیاتی نموده است.
به نظر میرسد؛ اکنون با لغو یکجانبهی برجام از سوی آمریکا و کوتاه آمدن تلویحی روسیه در بازی سوریه و خالی کردن نامحسوس پشت ایران، مسؤلان سیاسی ـ امنیتی و حتی برخی پان ایرانیستهای تندرو بر علیه تورکان را مجاب کرده است که در مقابل خواسته های مدنی و بر حق این ملت، تا حدودی کرنش نشان دهند و با زبان بی زبانی ،شعار اتحاد و حفظ یکپارچگی را در ادبیاتشان جایگزین کنند.
در پایان، نگارنده معتقد است که ؛ آزموده را آزمودن خطاست و روشنفکران حرکت ملی آزربایجان حق تکرار اشتباهات اسلاف خویش را ندارند. افتادن در چنین دام خطرناکی، خیانت غیرقابل بخششی خواهد بود که تحت هیچ عنوان قابل دفاع نمی باشد.