«هخا»ها و «امید دانا»های آزربایجان – شامیل چچنی
در فضای مجازی نیز افرادی به نام «امید دانا» که خود را رهرو «فرود فولادوند» و عضو انجمن پادشاهی ایران میداند، با فحاشی و اتهام زنی به جریانها و شخصیتهای سیاسی، لمپنیسم و وندالیسم را چنان بسط داده که اشخاصی چون رضا پهلوی که در مجامع بینالمللی شروع به فعالیت نموده بود و در بین فارس زبانان جایگاهی پیداکرده بود را تا حدودی مجبور به سکوت و انفعال کرد.
در جهان کنونی نقش رسانههای جمعی اعم از شبکههای اینترنت و شبکههای اجتماعی در تحولات و مهندسی افکار عمومی جوامع، بیبدیل بوده و تأثیرات راهبردی آن در همه جوانب زندگی انسانها، حکومتها و مخالفین حکومتها را میتوان مشاهده کرد. در جوامعی که دمکراسی در آنها نهادینهشده رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی بهعنوان یکی از ابزارهای رشد دمکراسی محسوب میشود؛ ولی در جوامعی بهمانند ایران که دمکراسی و تحمل اندیشه و صدای مخالف نهادینه نشده و حکومت در تحکیم تکصدایی و سرکوب صدای مخالف هست، رسانه، اینترنت و شبکههای اجتماعی بهعنوان ابزار دشمن برای به زیر کشیدن حکومت تلقی شده و کنشگران رسانهای بهشدت سرکوب و آزادی رسانهای محدود میگردد.
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان حکومتی غیر منتخب و غیر دمکراتیک، رسانه، اینترنت، شبکههای اجتماعی، فعالین رسانهای و فضای مجازی را دشمن اصلی خود دانسته و با شیوههای بازدارنده، به تهدید، کنترل و مدیریت آنان مبادرت میکند. در این راستا یکی از شیوههای جمهوری اسلامی در خنثی نمودن تأثیرات رسانهها و شبکههای اجتماعی اپوزیسیون، مشابهسازی، موازیسازی، مدیریت افکار عمومی و لوث نمودن مطالبات مردمی و اختلافافکنی در بین نیروهای اپوزیسیون هست.
بعد از انقلاب ۵۷ ایران، زمانی که هنوز رسانههای ماهوارهای و اینترنت گسترش همگانی نیافته بود، جمهوری اسلامی ایران با سرکوبهای خونین و حذف فیزیکی نویسندگان، روزنامهنگاران و قوانین سفتوسخت اداره ارشاد اسلامی، مانع گسترش افکار و اخبار میشد و اکثر مطالبات و اعتراضات مردمی را در بایکوت خبری قرار میداد. اعتراضات مردمی اسلامشهر ازجمله اعتراضاتی بود که علیرغم سرکوب خونین ترکهای اسلامشهر، خبر آن بایکوت شد و هیچ رسانهی حکومتی بدان نپرداخت و مردم نتوانستند صدای اعتراض خود را به خارج از مرزها برسانند.
بعد از اعتراضات ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران و اطلاعرسانیهای آنی تلویزیونهای ماهوارهای مخالفین و سازماندهیهای ماهوارهای، دولت ایران شیوه مشابهسازی و موازیسازی را در خارج از ایران و بر روی تلویزیونهای ماهوارهای متمرکز کرد و در مدت کوتاهی شاهد به وجود آمدن گروههای سیاسی بهظاهر مخالف ایران و کانالهای مختلف ماهوارهای مخالف و منتقد و شخصیتهای سیاسی ناشناخته در ستلایتها شدیم که با مباحث انحرافی، شعارهای توخالی، اختلافافکنیهای بیمورد، تخریب چهرههای مبارز و فراخوانهای خیابانی کذایی و یا افشای اسامی وابستگان تشکیلاتها در داخل ایران، پروژه خنثیسازی و تخلیه ماهیت مبارزاتی را پیش بردند؛ در جریان آن حوادث، بعد از سالها معلوم شد بسیاری از این کانالهای ماهوارهای توسط شاخه برونمرزی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات ایران راهاندازی شده و هزینههای سرسامآور این کانالها از بودجه دولتی ایران پرداخت میشد، رژیم ایران توانست با این شیوه اپوزیسیون خارج کشور را به تشدد و اختلاف کشانده و کنترل کند. بخش عمدهای از آن شبکههای اطلاعرسانی، در داخل نیز به سوپاپ اطمینان امنیتی تبدیل شد و در بحرانهای خیابانی به ابزار کنترل اعتراضات مردمی بدل گشت.
رشد و گسترش اینترنت در بین مردم، باعث گردید تلویزیونهای ماهوارهای جای خود را به شبکههای اجتماعی اینترنتی بدهند و صفحات و وبسایتهای سیاسی-خبری گستردهای از منتقدین و مخالفین در فضای مجازی ایجاد گردید. این امر موجب تشکیل «ارتش سایبری» جمهوری اسلامی گردید. با اعتراضات خیابانی ۱۳۸۸ در ایران نهادهای امنیتی زیر چتر «ستاد مرکزی ارتش سایبری» بر روی راهاندازی شبکههای اجتماعی و سیاسی کنترلشده، مشابهسازی، موازیسازی و شخصیت پروری در این فضا پرداخته و موفق شدند فضای مجازی را با سرمایهگذاری کلان مالی و انسانی در چنبره خود گرفته و با مشابهسازی و ایجاد صدها کانال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ضمن به دست گرفتن فضای مجازی به تلقین افکار عمومی و اپوزیسیون سازی تحت کنترل پرداخته و فعالیتهای سیاسی مطالبه گر، منتقد و مخالفین خود را با شیوههای انحرافی لوث کرده و به محلی جهت تخریب و تهدید تبدیل کنند.
از نمونههای بسیار جالب شخصیتهای ماهوارهای و فضای مجازی اینترنتی ساختهشده توسط سیستم امنیتی و ارتش سایبری جمهوری اسلامی ایران میتوان به «هخا» در تلویزیونهای فارسیزبان لسآنجلسی و به «امید دانا» در فضای اینترنتی اشاره نمود که در برههای از فعالیتهای اپوزیسیون دستساز رژیم، به سمبل تخریب، تهدید و انحراف مطالبات و مبارزات مخالفین تبدیل شدند. زمانی که تلویزیونهای ماهوارهای مخالفین تأسیس شدند و توانستند تأثیرات خود را در جامعه ایران نشان دهند، بهیکباره چندین کانال تلویزیونی فارسیزبان آغاز به کارکرده و افرادی بهمانند «هخا» و «فرود فولادوند» با آدرسهای غلط، اختلافافکنی، فحاشی و اتهام زنیها، موجب تشدید اختلاف در بین گروههای سیاسی خارجشده و زمانی که مردم در داخل ایران با دهها کانال ماهوارهای که هرکدام به مخالفت و فحاشی و اتهام زنی به آنیکی روبرو شدند، امیدشان از تشکیلات و گروههای سیاسی به ناامیدی تبدیل گردید و جمهوری اسلامی توانست حالت یاس و انفعال را در بین مردم حاکم کند.
در فضای مجازی نیز افرادی به نام «امید دانا» که خود را رهرو «فرود فولادوند» و عضو انجمن پادشاهی ایران میداند، با فحاشی و اتهام زنی به جریانها و شخصیتهای سیاسی، لمپنیسم و وندالیسم را چنان بسط داده که اشخاصی چون رضا پهلوی که در مجامع بینالمللی شروع به فعالیت نموده بود و در بین فارس زبانان جایگاهی پیداکرده بود را تا حدودی مجبور به سکوت و انفعال کرد.
متأسفانه وضعیت حاکم بر اپوزیسیون فارس زبان و شیوه مشابهسازی، موازیسازی و پرورش شخصیت و حاکم نمودن لمپنیزیم و وندالیسم در سایر ملل و گروههای اتنیکی و گروههای سیاسیشان نیز رواج دادهشده و در داخل عربها، بلوچها، کردها، ترکمنها نیز جریانهای مشابه تحت کنترل نهادهای جمهوری اسلامی ایران فعال بوده و افرادی بهمانند «هخا»ها و «فرود فولادوند»ها و «امید دانا»ها در کانالهای ماهوارهای و فضای مجازی مشغول ترویج افکار لمپنیستی و تخریب و اتهام زنی و شانتاژ میباشند.
در داخل حرکت ملی آزربایجان نیز به دلیل بسط و گسترش شبکههای اجتماعی و فعالیتهای قابلتحسین فعالین ملی، شاهد آن هستیم که صدها کانال تلگرامی و صفحه فیسبوکی نامشخص با عناوین هیجانانگیز که ماهیت مبارزات و اندیشههای ملی را لوث و از اصول واقعی آن خارج میکند، مشغول به فعالیت و در حال تزریق تئوریهای غیرواقعی به حرکت میباشند. شاهد آن هستیم که در گروههای تلگرامی و صفحات فیسبوکی، شخصیتها و تشکیلاتهای حرکت ملی که بنیانهای سیاسی حرکت ملی را تشکیل میدهند، با اکانتهای نامعلوم و نامشخص هدف تخریب و شانتاژ قرار میگیرند. در کنار این پروژه شاهد ظهور افرادی بهمانند «هخا» و «امید دانا» در حرکت ملی هستیم که یک روز ارتش مسلح تشکیل میدهند و روزی دیگر تشکیلاتها و شخصیتهای شناختهشده را هدف شانتاژ و اتهام زنیهای بی سند قرار میدهند.
البته باید اعتراف کنیم که در چند سال گذشته خصوصاً بعد از اعتراضات خیابانی به خشکانده شدن عمدی دریاچه اورمیه این پروژه جدیت خاصی به خود گرفت و حرکت ملی را با انفعال روبرو ساخت و بسیاری از چهرههای سیاسی، نویسندگان و شاعران حرکت ملی آزربایجان، به گوشهای کشیده و با جمع محدودی مشغول به فعالیت شدهاند و یا از ترس خودشان که هدف این تخریبها و شانتاژ ها قرار نگریند، از ابراز نظر در مورد فعالیتهای شبکه تخریب سکوت اختیار کردهاند.
یقیناً فعالیت «هخا»ها و «امید دانا»های حرکت ملی و توطئههای مرکز سایبری نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، پایانی نخواهد داشت و به نظر میرسد تنها راهکار برونرفت از این مخمصه و شکستن پروژه ارتش سایبری جمهوری اسلامی ایران، تبلیغ و ترویج کانالهای خبری – تحلیلی و تشکیلاتهای شناسنامهدار حرکت ملی و تبیین و کار عقیدتی و تئوریک مبانی حرکت ملی توسط شخصیتها و تشکیلاتها هست.