مقاله وارده
دنیای پیچیده کنونی و ذهن ساده انگار تخریبگران – آیدینلیق
دنیای کنونی دنیایی پیچیده، چند لایه و تخصصی است. این دنیا سالهاست که دچار تورم و حتی انقلاب مفاهیم شده و هر ثانیه مفهومی بر مفاهیم قبلی افزوده می شود. متدهای جدید شناختی و روشها و دستگاههای مختلف درک هر روز زاده شده و مدتی بعد از به بایگانی سپرده می شوند. دیگر برای درک و شناخت یک پدیده یک یا دو روش وجود ندارد بلکه با صدها زاویه دید و دها روش شناخت مواجه هستیم. حیطه های مختلف علمی، فکری و شناختی آنقدر تجزیه و تخصصی شده اند که هیچ کس قادر به تسلط بر تمامی یا حتی بخشی از یک موضوع یا پدیده نیست. به همین دلیل تخصصها نیز دچار تجزیه شده و دقیقتر می گردند. در چنین جهانی “دانای کلی” وجود ندارد و همه چیز را دیگر همگان نمی دانند. آگاهی های کلی و کلاسیک دیگر کارایی خود را از دست داده و به جای همه چیز دانان قدیم، جزء دانان متخصص قرار گرفته اند. خود مفاهیم نیز از حالت کلی درآمده و به اجرای بیشماری تجزیه شده و هر کدام کارکرد ویژه و مخصوصی پیدا کرده اند. همین امر باعث شده است تا هم مفاهیم هم جهان معنا /مفهومی و هم متخصصان مشغول با چنین اموری پیچیده تر، متخصص تر و چند لایه تر از انسانهای ماقبل خود باشند.
در این میان بسیاری از اشخاص و حتی جمع ها نتوانسته اند تغیرات لازم و همگام با چنین جهانی را در خود ایجاد نموده و کسب تخصص نمایند. آنان همچنان در چنین جهان پیچیده ای سعی دارند تا باز هم دانای کل باشند. ولی چنین خواستی با جهان متغیر و متفاوت کنونی سازگار نیست. به همین دلیل چنین اشخاصی مورد توجه قرار نمی گیرند و همواره در حاشیه جهان معنایی موجود قرار گرفته و هر روز از کارکرد و در نتیجه از اهمیت و اعتبار و در نتیجه احترام آنان کاسته میشود. گرچه اولین روش مقابله چنین اشخاصی نفی چنین جهانی است ولی بنا به شرایط چنین جهانی هژمونی خود را بر حیات این اشخاص نیز گسترده نموده و حاکم می نماید. در چنین شرایطی یا چنین اشخاصی باید گوشه گیری نموده و تنها “تماشاگران” میدان باشند و یا به “مقابله” با چنین جهانی بپردازند
ساده ترین و غیر تخصصی ترین روش مقابله سنگ پرانی به چنین پدیده هایی است. به عبارتی دیگر نسبت به فعالان و متخصصان میدانهای مختلف تولید توهین و تخریب و شانتاژ نمودن.
به راحتی میتوان گفت که آنهایی که در کنار ریلهای قطار ایستاده و به قطار در حال حرکت سنگ اندازی می کنند، آنهایی هستند که یا با وسیله ای به نام قطار مخالفند و مشکل دارند(اختلاف و تأخیر فکری)، یا دانش و تخصص راننده قطار را ندارند و در نتیجه حسادت می ورزند(انگیزه های روحی و روانی) و یا به دلیل ننشستن در داخل قطار خود را در معرض ظلم و تبعیض قرار گرفته می شمارند (دلایل اجتماعی و ایدولوژیک).
به همین دلیل می توان گفت که تخریبگران در هر جریان و حرکت و جنبش و سازمان و… آنهایی هستند که که بنا به دلایل مختلف خود را حاشیه نشینان جریان اصلی می دانند و سعی دارند تا با تخریب و شانتاژ و… خود نمایی نموده و با چنین روشهایی اعمال نفوذ نموده و سهم خواهی نمایند. در واقع آنها انسانهای جهان قبل هستند که در به یکباره بدون هیچ تخصص و دانشی در جهان کنونی سراسیمه از خواب پریده و سر و صورت خود را به در دیوار می زنند. تا بدین طریق نقش و سهمی در جهان کنونی داشته باشند. می توان چنین گفت که این اشخاص به جای درک معادلات و شرایط کنونی دچار ساده انگاری و سطحی نگری و در نتیجه ابتذال فکری، حسی و رفتاری شده اند.