در پاسخ جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان
کنفدرالیسم دمکراتیک و آزربایجان -مجید جوادی (آراز)
اخیراً تشکل موسوم به کودار (جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان) که منتج از پژاک (شاخه ایرانی سازمان تروریستی پ ک ک) میباشد طی فراخوانی نیروهای چپ آزربایجانی را به ایجاد «پلاتفرم نیروهای دموکراسی خواه و چپ» دعوت کرده است. این تشکل همچنین نشریهای تحت عنوان «ملت دموکراتیک» ویژهنامه «آذربایجان، کوردستان» منتشر کرده است که در آن طی مقالاتی به تبیین دیدگاههای خود پرداخته است.
اخیراً تشکل موسوم به کودار (جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان) که منتج از پژاک (شاخه ایرانی سازمان تروریستی -پ ک ک-) میباشد طی فراخوانی نیروهای چپ آزربایجانی را به ایجاد «پلاتفرم نیروهای دموکراسی خواه و چپ» دعوت کرده است. این تشکل همچنین نشریهای تحت عنوان «ملت دموکراتیک» ویژهنامه «آذربایجان، کوردستان» منتشر کرده است که در آن طی مقالاتی به تبیین دیدگاههای خود پرداخته است.
گفتمان و میزان صداقت و کارایی روشهای پیشنهادی این تشکل از جهات مختلف قابل نقد و بررسی است تا افکار عمومی از چندوچون و چگونگی این گفتمان و ادعاهایش آگاه شود.
بامطالعه این نشریه سؤالات چندی در ذهن خواننده متبادر میشود که امید است این تشکل به این شبهات و سؤالات پاسخ درخور دهد.
۱- شاخه ایرانی پ ک ک شامل پژاک و کودار در جایجای نوشتهها و ادبیات خود از نام ساختگی «آذری» برای تورکهای آزربایجان استفاده میکند و از به کار بردن نام «تورک» با حساسیت و دقت خاصی امتناع میکند. این در حالی است که دیرزمانی است پوچ و ساختگی بودن نظریه آذری اثباتشده و مساله هویت تورکی یکی از دغدغههای اصلی جنبش رهاییبخش آزربایجان جنوبی (شامل نیروهای ملیگرا، چپ، مذهبی، جنبش زنان و جنبش دانشجویی و غیره) میباشد.
چنین حساسیتی در بایکوت نام یک ملت نتیجه چه چیزی میتواند باشد؟
یک جریان سیاسی که ادعای پرچمداری صلح و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز ملل مختلف میباشد وقتی تحمل شنیدن و تلفظ نام یکی از ملل بزرگ منطقه را ندارد آیا واقعاً میتواند پرچمدار بیطرف و عادلی باشد؟ ملتی که حتی نامش کتمان میشود میتواند به این جریان اعتماد کند؟
۲- شاخه ایرانی -پ ک ک- درحالیکه ادعا میکند، اعتقادی به وطن به معنای کلاسیک آن ندارد و وطن را دارایی مشترک ملل میداند ولی با اصرار تمام از واژه شرق کردستان (که شمال بسیاری از شهرهای آزربایجان نیز میشود) استفاده میکند. اگر این جریان اعتقادی به وطن کلاسیک ندارد دیگر این اصرار برساختن «کردستان بزرگ» و «کردستان سازی» بخشهای بزرگی از سرزمینهایی تاریخی ملل همسایه چرا؟
این تناقض فاحش چگونه قابل توجیه است؟
۳- شاخه سوری -پ ک ک- کنترل مناطق وسیعی از شمال سوریه را در دست دارد و شیوه مدیریتی موردنظر خود را در عمل در آنجا پیاده میکند.
سازمانهای جهانی حقوق بشر تاکنون گزارشهای بسیاری از نقض گسترده حقوق بشر در مناطق تحت کنترل -پ ی د- را منتشر کردهاند. این نقضها از جنایات جنگی گرفته تا شکنجه، تخریب گسترده مناطق مسکونی ائتنیک های غیر کرد و آسیمیلاسیون اجباری زبانی علیه جمعیتهای غیر کرد را شامل میشود.
آیا کنفدرالیسم دمکراتیک موردنظر -پ ک ک- این است؟ ملل منطقه با مشاهده این واقعیات امکان اعتماد به این جریان را دارند؟
۴- شیوه حرکت -پ ک ک- بهعنوان مادر پژاک، کودار، -پ ی د- و -ی پ گ- در ترکیه مورد انتقاد جدی صاحبنظران و روشنفکران کرد ترکیه میباشد. بهگونهای که نمایندگان مجلس عضو حزب -ح د پ- که خود شاخه سیاسی -پ ک ک- محسوب میشود، شیوه عمل -پ ک ک- را مورد چالش قرار میدهند.
-پ ک ک- بااینکه میداند جنگ مسلحانه با نیروهای مسلح ترکیه که جزو بزرگترین و قویترین نیروهای مسلح جهان میباشند در عمل هیچ نتیجهای جز کشتار مردم و اعضای دونپایه دو طرف نخواهد داشت، با اصرار تمام به جنگ مسلحانه خود ادامه میدهد و با تئوریهای خیالپردازانهای مانند “سیاست خندق” و “خود مدیریتی دمکراتیک” مردم ترک و کرد را به کشتن داده و شهرهای کردنشین را به ویرانه تبدیل میکند.
درحالیکه حتی رهبر زندانی -پ ک ک- عبدالله اوجالان و رهبران -ح د پ- با ادامه سیاست جنگ مسلحانه مخالف هستند قندیل صرفاً در راستای منافع تشکیلاتی و البته صلاحدید و اجبار حامیان بینالمللی خود به منش مرگبار و خانمانسوز خود ادامه میدهد.
حال تشکل کودار چگونه انتظار دارد ملت تورک آزربایجان مقدرات خود را به دست چنین جریانی بسپارد جای حیرت دارد!
۵- شاخه سوری -پ ک ک- موسوم به -پ ی د- درحالیکه ادعای پرچمداری چپ است در حال حاضر به شریک و حتی عامل مظاهر امپریالیسم از آمریکا و روسیه گرفته تا ایران شده است. معاشقه مرگبار -پ ی د- با آمریکا و -پ ک ک- با ایران به حدی چرکین و زننده شده است که به لکه ننگی در تاریخ چپ تبدیلشده است.
حال دوستان کوداری این تناقض و عوامفریبی را چگونه توجیه میکنند؟
۶- -پ ک ک- و مشتقات آن نسخه “جنبش آپویستی” را برای ملل خاورمیانه میپیچند. اندیشهای که لحاظ نظری پادرهواست و چندوچون و جزییات آن مشخص نیست.
این مدل اکنون حداقل در شمال سوریه در حال اجراست و همگان شاهدند که در همان قدمهای اول متهم به جنایات جنگی، تصفیه نژادی و آسیمیلاسیون فرهنگی شده است. اساساً از مدلی که دارای گذشته مشخصی نباشد و در حال حاضر نیز بهعنوان عامل و پیمانکار قدرتهای استعمارگر عمل کند انتظاری بیش نمیتوان انتظار داشت.
این در حالی است که «حرکت ملی آزربایجان» بهعنوان ادامه منطقی و میراث دار جنبشهای مترقی و مردمی انقلاب مشروطه، جنبش شیخ محمد خیابانی، فرقه دمکرات آزربایجان و جنبش حزب جمهوری خلق مسلمان دارای پیشینه فکری و عملی و تجربه عظیم میباشد. حرکت ملی آزربایجان که یک جنبش رهاییبخش ملی است و دربرگیرنده طیف گستردهای از نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه آزربایجان جنوبی از نیروهای چپ گرفته تا نیروهای ملیگرا و از نیروهای مذهبی گرفته تا جنبش زنان و جنبش دانشجویی و جنبش کارگری، همچون اسلاف خویش، خود داعیهدار رهبری حرکتهای دمکراسی طلب و آزادیخواه ایران است؛ زیرا این حرکت در تاریخ صد و دهساله خود اصول اساسی آزادیخواهی، قانونگرایی، ترقیخواهی و حاکمیت بر مقدرات را در درون خود نهادینه کرده است.
چپ آزربایجان درگذشته حرکت ملی آزربایجان جایگاه ویژهای دارد زیرا در خفقان استبداد پهلوی این چپ آزربایجان بود که پرچمدار مساله ملی بود و تلاشهای چپ آزربایجان در این راستا انکارناپذیر است.
حرکت ملی آزربایجان بهعنوان نیروی سیاسی اصلی آزربایجان جنوبی همچنین خود را متضمن حقوق فردی و اجتماعی تمامی اقلیتهای ائتنیکی، اعتقادی و فکری ساکن در جغرافیای آزربایجان میداند زیرا این حرکت درس آموخته و وامدار رهبرانی همچون آیتالله شریعتمداری، سید جعفر پیشهوری، شیخ محمد خیابانی و علی مسیو و اندیشمندان مبارزی همچون صمد بهرنگی، علیرضا نابدل، بولود قاراچورلو سهند، دکتر جواد هیئت و پروفسور زهتابی است.
لذا کنفدرالیسم دمکراتیک مبهمی که دامن آن به چرکاب ترور و مزدوری نیروهای استعماری و امپریالیستی آلوده است مالی نیست که در آزربایجان مهد کرامت انسانی و آزادیخواهی خریدار پیدا کند.
-پ ک ک- بهتر است به جای نسخه پیچی برای ملت تورک آزربایجان به فکر حل مشکلات اساسی باشد که برای کردها ایجاد کرده است.