ترور در ایران و ترکیه
محمد بابایی: ترور در ایران و ترکیه و یک بام و دو هوای فعالان کُرد
دفاع از ترور در خاك تركيه و محكوم كردن آن در ايران، يا مرتبط كردن ترور در غرب و تركيه به حاشيه نشيني و تبعيض و مرتبط كردن ترور در ايران به توطئه كشورهاي خارجي، يعني جهالت محض يا تظاهر موسوم به تجاهل العارفين.
توضیح از علی رضا اردبیلی: هنوز هم برخی های شکایت دارند که نتیجه انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ دموکراسی نبود. این شکایت بسیار بیجا و ناشی از عدم شناخت ایران قبل از ۱۳۵۷ است. در واقع باید گفت: چه چیزی از این منطقی تر که از دل انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، دموکراسی بیرون نیامد. مگر کسی در آن سالها دغدغه دموکراسی داشت؟ مگر کسی این پدیده را میشناخت؟ مگر کمونیستهایی که از دست جمهوری فقاهتی به شوروی سابق گریختند، در درون مرزهای شوروی، در اردوگاهها و کولونی های خود، نظامی بدتر از جمهوری اسلامی نساختند؟ مگر بسیاری از “روشنفکران” خواهان اعدامهای بیرویهتر و بیشتر در بعداز انقلاب نبودند؟ مگر طرفدارن رژیم سابق در خارج از کشور، مثل جگر صد پاره زلیخا به صدها قبیله متخاصم تبدیل نشدند؟ مگر…
با این مقدمه، دفاع از ترور در خاک ترکیه و محکوم کردن آن در ایران، یا مرتبط کردن ترور در غرب و ترکیه به حاشیه نشینی و تبعیض و مرتبط کردن ترور در ایران به توطئه کشورهای خارجی، یعنی جهالت محض یا تظاهر موسوم به تجاهل العارفین. آقای بابایی در مطلب زیر به درستی بر روی مواضع عجیب و غریب (از نوع ولایی و کیهانی) فرخ نگهدار و نگاه یک بام و دو هوای کامران متین، انگشت نهاده است.
هموطنان فارس که بطور طبیعی باید دغدغه امنیت و آرامش برای خود و هموطنان خود داشته باشند، باید عنایت بفرمایند که دفاع از ترور در خاک همسایه و دفاع از تز “در عراق و سوریه خون بریزیم تا در تهران ترور اتفاق نیفتند” شبیه همان غفلت تاریخی همگانی در سالهای منجر به انقلاب اسلامی است. اگر بیگانگی همه گیر جامعه ایران با دموکراسی به استقرار رژیم امروزی ایران منجرشد، دفاع از ترور و خونریزی در خارج از مرزهای ایران و سکوت یا حتی شادی به هنگام ریخته شدن خون انسان عراقی، ترک، سوری و … پرت بودن از مرحله رشد بشریت در فاصله گیری بی قید و شرط از ترور و هرگونه خشونت و خونریزی است. (پایان توضیح)
—
برنامه این هفته صفحه دو بیبیسی در خصوص ترورهای داعش بسیار عالی بود. (لینک ویدئو) اما نکتهای مهم نظر من را جلب کرد که تصمیم گرفتم با شما مطرح کنم. خیلی با خودم کلنجار رفتم که از اشخاص نام نبرم، اما دیدم نهایتاً هر کدام از مهمانان این برنامه طرز فکری را نمایندگی میکنند و چارهای جز این نیست.
یکی از مهمانان فرخ نگهدار بود که هیچ حرفی برای گفتن نداشت. هنوز جوابی برای این سؤال پیدا نکردم که فرخ نگهدار چه ویژگی و قابلیت خاصی دارد که به سرجهازی بیبیسی تبدیل شده است. حتی در میان اصلاحطلبان و نیروهای طرفدار نظام هم او شخص تاثیرگذاری نیست. در این برنامه هم حرفهای گذشته را تکرار کرد و یک طرف قضیه در بحران خاورمیانه را کاملاً تبرئه کرد. جوامع سُنّی را به افراطگرائی متهم کرد و طوری جامعه خودی را تبرئه کرد که گوئی اسید به صورت دختران اصفهانی و فجایع کرمان و مثله کردن روشنفکران هم کار داعشیانی بوده است که از رقه به ایران آمده بودند. نگهدار همان حرف مقامات را میزند که اگر ایران در سوریه نجنگد باید در تهران بجنگد. حیف نام فدائیان فداکار که این آقا یدک میکشد و اکنون به یک شیعه آریائی و ناسیونالیست دو آتشه تبدل شده است و همه چیز را توجیه میکند.
ولی توجیهگریهای تکراری نگهدار در این برنامه یک خاصیت مهم داشت که حضور ذهن مثالزدنی و کمنظیر و شاید هم بینظیر مهدی پرپنچی را به نمایش گذاشت. نگهدار عملاً تبعیض علیه اهل سنت را عامل مؤثری نمیدانست و میگفت اینها توجیهی برای ترور است و نقش کشورهای خارجی را کمرنگ میکند. پرپنجی به مقالهای از او اشاره کرد که گویا در خصوص ترورهای لندن نوشته بود و گفته بود حاشینهنشینی مسلمانان مقیم بریتانیا و فلان و بهمان بستری برای بازتولید این حوادث است. بعد پرپنچی پرسید یعنی شما در آن مقاله ترورهای لندن را توجیه کرده بودید؟ خیلی لذت بردم از این حضور ذهن.
گفتگوی کامران متین و ماهان عابدین واقعاً درخور توجه و سرشار از نکته بود. ماهان عابدین آدم معمولی نیست و حتی فرخ نگهدار در مقابل او آدم مستقلی محسوب میشود. عابدین اخیراً تغییر سبک داده و سعی دارد که خیلی متعادل بحث کند. در این برنامه هم حرفهای تند نزد. حتی در مواردی حرفهائی هم زد که از او عجیب بود. مثلاً ترورها را مستقیماً به عربستان سعودی منتسب نکرد که این روزها مد روز است.
اما از آنجا که گفتهاند بعضی آدمها حافظه خوبی ندارند، وسط صحبت خود را لو داد و گفت در شرایطی هستیم که باید گفتمانسازی هم بکنیم. کامران متین بلافاصله نکته او را گرفت و بسیار عالی و متین جواب او را داد و گفت ما قرار است در اینجا تحلیل کنیم و نه گفتمانسازی. بعد ادامه داد اگر از شما چنین چیزی خواستهاند بحث دیگری است و مربوط به خودتان است. اشاره بسیار دقیقی به تغییر نقش ماهان عابدین بود.
ماهان عابدین همان کسی است که در جریان به گروگان گرفتن سربازان ایران حتی مولوی عبدالحمید را هم کیهان وار به حمایت از جیشالعدل متهم میکرد و میگفت سیستان و بلوچستان فقط سرزمین سنّیها نیست و باید از حقوق شیعیان سیستانی هم حمایت شود. شایان ذکر است که در سیستان و بلوچستان بلوچهای سُنی به اصلاحطلبان رای میدهند تا فقط جای حاکم اصولگرای استان با حاکم اصلاحطلب عوض شود. و هر دو گروه این حاکمان هم معمولاً از شیعیان سیستانی هستند و خود بلوچها فقط موقع رای دادن خودی محسوب میشوند. اما در این برنامه که قرار بود تحلیل یک عملیات خطرناک ترروریستی داعش در تهران باشد، ماهان عابدین از اهل سنت ستایش هم میکرد و میگفت ابداً نباید بحث را شیعه و سُنی کرد.
اما چطور کامران متین درجا و استادانه مچ ماهان عابدین را گرفت؟ در این تردیدی ندارم که یک دلیل آن هوش و دانش بالای اوست. اما دلیل دیگری هم وجود دارد، خود کامران متین این کاره است و سابقه بسیار زیادی هم در این کارها دارد. او بارها فرصت تحلیل در رسانهای مثل بیبیسی را به فرصتی برای گفتمانسازی تبدیل کرده است.
در این برنامه و در خصوص ترورهای داعش در تهران اظهارات کامران متین بسیار دقیق بود. او اصلاً حاشیه نرفت و کاملاً تحلیلی برخورد کرد. چیزی را هم ماستمالی نکرد. به وضوح گفت بالاخره همه این تروریستها سُنّی و کُرد هستند و باید ببینیم دلیل چیست. دلایلی هم که آورد همه درست بود. در همان فرصتی که داشت دشوار بتوان تصور کرد که کسی میتوانست به عنوان یک کُرد و یک ایرانی چنین تحلیل دقیقی ارائه بدهد.
اما همین کامران متین وقتی پای پکاکا و ترکیه به میان میآید، همه مواضع چپ و روشنفکری خود را که در این برنامه دیدیم، به کلی فراموش میکند و دقیقاً یکی مثل ماهان عابدین میشود و به جای تحلیل، استادانه مشغول گفتمانسازی میشود. دست او در این گفتمانسازی بازتر از ماهان عابدین هم هست، چون شنونده ایرانی از جزئیات تحولات ترکیه خبر ندارد و او میتواند اخبار را خیلی گزینشیتر هم در خدمت گفتمانسازی خود قرار بدهد.
کامران متین در ترکیه از جنگ شهری حمایت میکند، ترور بازهای پکاکا در آنکارا و استانبول را حتی ترور هم نمیداند و نظریهپردازی میکند که حمله به نظامیان ترور نیست. فقط برای اینکه تفاوتها را بدانیم اجازه بدهید از ماهیت مکانی ترورهای تهران و استانبول آنکارا مثال بزنیم.
در شهرهای ترکیه بازهای انتحاری پکاکا معمولاً به محلی میروند که مأموران تامین امنیت شهر ایستادهاند. خود را منفجر میکنند و چند پلیس و چندین شهروند عادی و توریست و تماشاگر فوتبال را هم میکشند. دسترسی به این پلیسها در این شهرها از دسترسی به مردم عادی هم آسانتر است. هیچ دژی هم در کار نیست. کامران متین این عملیات تروریستی بازها را ترور نمیداند، اما عملیات داعش در تهران را که با هر متر و معیاری یک عملیات پیچیدهتر بود و به یکی از محافظتشدهترین مناطق دولتی نفوذ کرده بودند، ترور میداند و هیچ اما و اگری هم نمیآورد. در ضمن! به ماهان عابدین گفتمانساز هم انذار میدهد که ما برای تحلیل ترور اینجا گرد آمدهایم.
ترکیه هر چقدر هم غیردمکراتیک باشد، قبل از شروع جنگ شهری فضا برای فعالیت سیاسی کُردها بسی بیشتر از ایران باز بود. کُردها دقیقاً با هویت کُردی هشتاد نماینده به مجلس فرستادند. در همه شهرهای کُردنشین هم حاکمان محلی خود را خود انتخاب کردند. شایان ذکر است که حتی زندانیان پکاکا در ایران هم ترجیح میدهند که به ترکیه عودت شوند و در آنجا دوران زندان خود را بگذرانند. پیشمرگههای کُرد اگر در ایران دستگیر شوند، معمولاً مجازات اعدام در انتظار آنهاست. طی چند سال اخیر هم دومین رهبر قدرتمند جمهوری ترکیه دست معروفترین هنرمند مبارز کُرد یعنی شیوان پرور را در دباربکر بالا برده است. همه این موارد برای یک ناظر سیاسی شگفتانگیز و غیرقابل مقایسه با هر کشوری در خاورمیانه است.
اما کامران متین در چنین مواردی همواره گفتمانسازی میکند. جنگ شهری را تمام و کمال توجیه میکند و عکس عروس و دامادی را هم میگذارد که گریلاهای پکاکا آنها را متوقف کردهاند تا توجیه انقلابی شوند. با چنین سوابقی باید هم کامران متین مچ ماهان عابدین را در جا بگیرد.
به هر حال وقتی پای ترکها بهمیان می آید از کامران متین تا ماهان عابدین تا ایرانشهریها تا پانآذریهای جامانده در چالدران تا مدافعان بشار اسد همه و همه با همه دیدگاههای بهغایت متفاوت سیاسی و قومی و مذهبی، تحلیل را به امان خدا میگذارند و یکسره برای اهداف باز هم به غایت متفاوت خود مشغول گفتمانسازی میشوند. فیالواقع باید چنین وحدتی را با این همه اختلاف از معجزات ترکیه ارزیابی کرد. در چنین فضائی تشخیص سره از ناسره برای شنونده ایرانی محدود به زبان فارسی چنان مشکل میشود که بعضاً از بدیهیات هم بیخبر میماند.
و در خاتمه سخنی با چند دوست فارسیزبان که به هر دلیلی مقیم ترکیه شدهاند و دربند این مسائل نیستتند و دوست دارند که بیشتر بدانند. قبلاً هم خدمت شما عرض کردم که این حضرات فضای زبان فارسی را به کلی مسموم کردهاند. چیز چندانی در خصوص یکی از مهمترین همسایههای ایران که تحولات آن با علاقه در کشور دنبال میشود، در زبان فارسی پیدا نخواهید کرد. حالا که مقیم ترکیه شدهاید، حرف این دوستتان را جدی بگیرید و این توفیق اجباری را از دست ندهید و زبان تُرکی را یاد بگیرید و مثل روشنفکران عهد مشروطه با نگاه ایرانی به تحولات ترکیه بنگرید و به هموطن خودتان هم در تشخیض بهتر کمک کنید. تردید هم نکنید که آنچه در ترکیه فعلی اتفاق میافتد، در ایران با هزینه بسیار زیادتر تکرار خواهد شد.
و نکته آخر اینکه به نظر من تا عهد مشروطه نگاه نیاکان ما به دو همسایه مهم یعنی روسیه تزازی و ترکیه عثمانی به مراتب دقیقتر از نگاه فعلی ایرانیان به دو کشور روسیه و جمهوری ترکیه بود. تشریح چرائی این موضوع بماند برای نوشتهای دیگر.
منبع: سایت تریبون