سعید متین پور الگویی برای جنبش پست مدرنیستی آذربایجان-محمد گرگرلی
بخش اول، تقدیم به عطیه صبور
مقدمه:
چندی پیش سعید متین پور، در واکنش به اعتصاب غذای پنج تن از فعالین سیاسی آذربايجانى محبوس در زندان رجايى شهردر اعتراض به احكام سنگین صادره، دریادداشتی از زندان اوين ، خواستار دفاع از حق آزادی، حیات، هویت و حقوق بشر، افزایش فعالیتهای هویت طلبانه و تداوم مبارزات ملی و خواستار حمايت تمام کمال جامعه روشنفکری آذربايجان از فعالين مدنى دربند خود شد.
“ﺍﻭﻧﻮﺗﻤﺎﯾﺎﻕ ﮐﺆک اﺅﺯ ﺗﻮﺭﭘﺎﻏﯿﻤﯿﺰﺩﺍ . ﺍﻭﻧﻮﺗﻤﺎﯾﺎﻕ ﯾﺎﻥ – ﯾﺆﺭﻩﻣﯿﺰﯼ ﺁﻻﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﻧﺞ ﺩﻭﺷﻤﻦﻟﺮﯾﻤﯿﺰﯼ . ﺑﯿﺰﯼ ﻗﻮﺭﻭﯾﺎﻥ ﯾﻮﺥ، ﺗﮑﺠﻪ ﺍﺅﺯﻭﻣﻮﺯ ﻭﺍﺭﯾﻖ: ﺑﯿﺰﯼ ﻗﻮرويان بيزيک!”
جملات بالا قسمتی از یادداشت سعید متین پور است که در آن به موضوع مهمی اشاره میکند. وی تنها حامی و مدافع فعالین آذربایجانی را خود فعالین میداند و دفاع از حقوق آنها از طرف فعالین حقوق بشری غیر آذربایجانی را غیرممکن میداند. سعید متین پوربیش از 4 سال هست که روزهای خود را در کنار سایر فعالین ایرانی از ملی مذهبی تا مارکسیست زندانی دراوین به شب میرساند و حاصل این کنارهم بودن اندوختن تجربه ای است که در قالب جملات بالا بر روی کاغذ نقش میبندد. آنهایی که سعید متین پور را از نزدیک میشناسند خوب میدانند که سعید در طول فعالیتهایش همیشه تعامل و گفتگو را سرلوحه کار خویش قرارمیداد وسایر دوستان وفعالین را به تعامل با سایرین حتی با انکارکنندگان حقوق آنها فرا میخواند. امروز سعید را چه شده است که امیدی به دفاع از حقوق فعالین آذربایجانی از طرف فعالین حقوق بشری غیر آذربایجانی ندارد؟ و تنها حامی و مدافع خود و دوستان دربندش را فعالین جامعه روشنفکری آذربایجانی میداند؟
چند روز قبل خبر آزادی ناگهانی جمعی از زندانیان سیاسی عقیدتی به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد و خبرگزاریها و کانالهای خبری با شور و شوق اقدام به اعلام این خبر نمودند. نسرین ستوده، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عیسی سحرخیز و تنی چند از فعالین حقوق بشری و سیاسی منصوب به جریان اصلاح طلبی بدون اعلام قبلی از زندان اوین و رجایی شهر به خانه های خود بازگشتند. چند روز بعد هم (1 مهر)هم، محسنی اژه ای در مصاحبه ای اعلام کرد تعداد زیادی از زندانیان سیاسی مورد عفو واقع شده اند و در روزهای آینده از زندان آزاد خواهند شد. در طول اجرای حکم زندان این افراد، فعالین حقوق بشری داخل و خارج با فعالیت های بی وقفه خود و فشار بر عفو بین الملل و سازمانهای حقوق بشری اسامی آنها را در صدرگزارش های حقوق بشری در مورد ایران گنجانده اند و با برگزاری میتینگ ها و همایش ها در مناطق مختلف جهان، موضوع زندان و ضایع شدن حقوق انسانی آنها را به روز نگه داشتند و حاصل این تلاش ها، آزاد شدن این افراد پیش از سایرین است زیرا حکومت با فرستادن آنها به خانه، حساسیت جامعه جهانی را که این افراد را نماینده زندانیان سیاسی عقیدتی در ایران میداند، نسبت به موضوع نقض حقوق بشر در ایران کاهش داده و فشار را از روی خود برمی دارد. آزادی انسانها از بند هر که میخواهد باشد، حادثه ای مبارک و انسانیست. فارغ از مرزبندیهای سیاسی و فکری همه از آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی باید خوشحال باشیم اما سوال این است: آیا امروز اسم سعید متین پور نمیتوانست در بین لیست آزاد شدگان قرار بگیرد؟!
ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﺎﺩﻩ ﯾﮏ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸر، ” ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﺑﻨﺎﯼ ﺑﺸﺮ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ. ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ، ﻣﻮﻫﺒﺖ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻋﻄﺎ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﻭﺣﯿﻪٔ ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.” فعالین حقوق بشری از هر نژاد و ملتی باشند باید متن اعلامیه جهانی حقوق بشر را سرلوحه کار خود قرار دهند ولی متاسفانه در بین فعالین حقوق بشری غیر آذربایجانی ساکن داخل و خارج کمتر کسی پیدا می شود که از حقوق فعالین آذربایجانی دفاع کند، حقوقی که سالهاست آشکارا زیر پا گذاشته می شود. از شیرین عبادی که برنده جایزه صلح نوبل میباشد گرفته تا نسرین ستوده همگی تابحال در قبال زندانی شدن فعالین ترک زبان، که خواهان حقوق انسانی خود هستند، سکوت پیشه کرده اند و هنگامی که مجبور به بیان موضع خود شده اند تنها به سخن گفتن در مورد این موضوع بسنده کرده اند. در حالی که وقتی نسرین ستوده به زندان برده میشود بیشتر فعالین آذربایجانی برای دفاع از حقوق انسانی او عکس او را به عنوان عکس پروفایل شبکه اجتماعی خود برمیگزینند و فعالین زن آذربایجانی در دفاع از هم جنسشان مقالاتی در حمایت از او مینویسند. آیا سعید متین پور نسبت به سایر زندانیان عقیدتی سیاسی فرق دارد؟، آیا در نظر آنها سعید یک مجرم است و باید در زندان باشد؟، آیا در نظر آنها از زمانیکه سعید حساب خود را با اصلاح طلبان جدا کرده است دیگر شامل هیچ حقوق انسانی نمی شود؟
با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر مجرمانی که به خاطر جرم غیر سیاسی به زندان افتاده اند نیز دارای حقوق انسانی هستند و باید در زندان از حقوق خود محروم نباشند. حق درمان، فرصت ملاقات، در اختیار داشتن رسانه های خبری و مرخصی از جمله این حقوق هستند که هر زندانی باید از آن برخوردار باشد. از روزی که قاضی صلواتی بدون برگزاری دادگاه، سعید متین پور را به اتهام ارتباط با بیگانگان و تبلیغ علیه نظام به هشت سال حبس تعزیری محکوم کرد، بیش از چهار سال میگذرد. سعید متین پور بدون برگزاری دادگاه و حق دفاع از خود در برابر اتهامات وارده و صرفا با نظر بازجویانش که وی را به مدت 9 ماه زیر بدترین شکنجه های روحی، جسمی و روانی قرار داده بودند، در مظلومیت کامل برای گذراندن حکمش به زندان اوین منتقل شد. از روزی که سعید برای گذراندن محکومیت خود به اوین برده شده است تابحال حتی با یک روز مرخصی او مخالفت شده است و مسئولان قوه قضاییه دلیل ندادن مرخصی به سعید را مخالفت سپاه با این درخواست اعلام میکنند.. سعید در طی این مدت هم از طرف مسئولان زندان مورد بدرفتاری و تبعیض قرار میگیرد، هم از طرف سایر زندانیان سیاسی عقیدتی واین هم درنوع خود فشار بیش از حدی را به وی وارد میکند. فعالین حقوق بشر از وضعیت سعید متین پور به خوبی آگاهند ولی چه چیزی باعث میشود که آنها سکوت کنند؟!، پاسخ این سوال را باید از زبان خودشان شنید ولی موضوعی که دراین بین مهم است واکنش سعید متین پور نسبت به این موضوع است.
سعید متین پور این 4 سال زندان را با افراد شناخته شده جریان اصلاح طلبی که این روزها جریان حاکم بر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه هست، گذرانده است. قبل از زندان نیز با گفتمان این جریان به خوبی آشنا بوده و خود نیزعضو جبهه مشارکت که یکی از شاخه های اصلی این جریان شمرده می شود، بود. طی این مدت او بارها در مورد موضوع هویت طلبی و مطالبات جامعه آذربایجانی با حامیان گروههای ایرانگرا به سخن نشسته است. در این مدت بارها از طرف این افراد به خائن بودن متهم شده و حتی به قصد وارد کردن آسیب جسمی به وی حمله شده است. در این میان سعید بارها به انفرادی برده شده و از طرف این افراد مورد بی مهری قرار گرفته است. نکته قابل توجه این است که طرفداران و اعضای زندانی گروهها و احزاب مختلف چپ و ایرانگرا همگی در مورد او متفق القول بوده اند و این مسئله می توانست باعث وارد آمدن فشار روانی و در نهایت تغییر دیدگاه از طرف او شود ولی در عین ناباوری سعید با ایستادگی مثال زدنی تا امروز نه تنها روحیه خود راحفظ کرده و برگشتی از عقاید و باورهایش نداشته بلکه گفتمان جدیدی را در بین جامعه روشنفکری آذربایجانی بنیان گذاشته است. سعید با توجه به این همه فشار و تبعیض، با علم بر اینکه درخواست عفو موجب آزادی و برگشتن به آغوش خانواده خواهد شد، با بیان اینکه من کاری نکرده ام که محکوم باشم و هیچ دادگاهی مرا متهم نشناخته است، از نوشتن درخواست عفو، امتناع ورزیده است. با توجه به تجارب سالهای اول انقلاب و حوادث سال 88 همه میدانیم که اگر در مورد زندانیان سایر گروهها و کسانی که سعید را زیر فشار روانی قرار میدادند چنین موقعیتی پیش می آمد بیشتر آنها با نوشتن درخواست عفو زندگی را به ملت و باور خود ترجیح میدادند همانطور که در دادگاههای نمایشی با لبخندی بر لب، لب به اعتراف و بر عهده گرفتن کارهای ناکرده کردند ولی سعید با علم بر اینکه مورد ضرب و شتم وشکنجه قرار خواهد گرفت حتی حاضر به مصاحبه با تلوزیون نمی شود. امروزدر نظر فعال آذربایجانی سعید نه یک قهرمان بلکه یک روشنفکر آذربایجانیست که علی رغم بیش از 4 سال در زندان ماندن و دوری از جامعه ، با بیان عقاید و انتقال تجربیاتش به نسل جدید آنها را به مبارزه برای احقاق حقوق خود و فعالیت های تخصصی فرا می خواند. نسلی که حتی سعید را ندیده و بر اساس متن نوشته ها و بیان مواضعش در مورد او قضاوت می کند. نسلی که مطالبات ملتش را مطالبات انسان پست مدرن می نامد و جنبشش را زاییده این دوران می داند. مگر جز اینست که انسان حاضر در دوران پست مدرن بدون دخالت دادن بعد جسمی، تنها با مطالعه متن و نقد افکار به جامانده درمورد انسانها قضاوت می کند!. نسلی که دیگر ادبیاتش تنها ادبیات حسرت نیست، نسلی که در صدد شناساندن و مطرح کردن مطالبات و حقوق زیرپا گذاشته شده اش نه در دایره یک کشور بلکه در سطح بین المللی ست آنهم در قالب آثار فلسفی، هنر و ادبیات مدرن جهانی. نسل جدید آذربایجانی دیگر نیازی به تثبیت خود در فضای اجتماعی و سیاسی داخل مرزهای مشخص جغرافیایی، نمی بیند. دیگر تیترهایی نظیر” سعید متین پور به دست ملًیون تنبیه شد “، فعال آذربایجانی را آشفته نخواهد کرد!، عده ای که میخواستند سعید متین پور را آشپز نوری زاد و دیگر زندانیان اصلاح طلب معرفی کنند و در نظر جامعه آذربایجانی از او زندانی افسرده، ترد شده و پشیمان از عملکرد خود بسازند، غافل از این بوده اند که مخاطب آنها نسلی ست که همه چیز را بر مبنای عقل و شعور میسنجد. نسلی که واقعیت جامعه را در بین کلمات ولایه های پنهان وآشکار آن می جوید!
نوع رفتار و شخصیت سعید را می توان از دوستان و نزدیکان به خصوص همسر صبورش جویا شد، مسئله مورد توجه اینست که ویژگی مشترکی در همه ی پاسخ ها نهفته است و آن، علاقه شدید سعید به مطالعه علوم انسانی بخصوص فلسفه و سفارشات او به سایر فعالین و دوستان در جهت مطالعه علوم انسانی و درنهایت تعریف مدل برای جامعه، می باشد.
دلیل سفارشات مکرر به سایر فعالین جهت مطالعه علوم انسانی بخصوص فلسفه سیاسی و جامعه شناسی، چه بود؟
نسل جدید روشنفکران آذربایجانی، به دنبال قهرمان سازی واسطوره پروری نیست، ازاین رو میتوان سعید متین پوررا الگویی برای این نسل دانست، الگویی که همه رابه فراگیری علوم انسانی فرامی خواند.
سعید متین پوربا تحقیق و مطالعه در علومی مانند جامعه شناسی، فلسفه سیاسی، روانشناسی وفلسفه تحلیلی، واقعیت جنبش هویت طلبی آذربایجان را درک کرده بود. نوشته ها و مقالات سعید متین پور دلیل خوبی برای این ادعاست، با کمی تامل در این یادداشتها با کلمات ترکیبی همچون: بحران هویت، هویت طلبی، هویت ملی، جهانی شدن، عصر مدرنیته و پست مدرنیسم و جنبش های هویت طلبی، روبرو میشویم. واقعیت این است که او آشکارا به وجود جنبش هویت طلبی و دلایل شکل گیری و ویژگی های آن اشاره می کرد وسایر گروههای ملی گرا را به قبول واقعیت های جامعه درعصر حاضرفرامی خواند.
ازنظرجامعه شناسی، شخصیت مبنای رفتار وهویت فردی است و اولین هویت برای هرفرد، هویت قومی وهویت زبانی اوست. هویت قومی، هویت اصیل وطبیعی است، یعنی ساخته شده اجتماعی نیست بلکه وجود بیرونی هم دارد ولی هویت ملی یا مدرن، اصیل نیست بلکه مصنوعی است یعنی ساخته شده اجتماع ودروغین است و وجود بیرونی هم ندارد، بلکه مکانیزم سلطه و حکومت درعصر مدرن است.
نسل جدید روشنفکرآذربایجانی، که امروز سعید آن را نمایندگی می کند ، جنبش ها را حاصل بحران هویت درعصر حاضر می داند و در تایید آن به آرا و نظرات فیلسوفان و جامعه شناسان مطرح دنیا مراجعه می کند. ازنظرآنها، هویت ملی ازپائین (ازطرف پست مدرنیست ها ) تحت فشاراست وباچالش های نظری روبروست و زمینه را برای مشروعیت جنبش های فروملی (گروههای قومی ) بوجود آورده است، ازجانب دیگرازبالا( ازجانب جنبش های فراملی = جهانی شدن ) تحت فشاراست، بخاطراینکه جهانی شدن تاکید برهویت های فراملی می کند.
نوشته ها وسخنان بازگویی شده سعید ازطرف دوستانش در زندان پراست ازلایه های آشکار وپنهانی که می توان با شناخت و مطالعه آنها تا حدی با نظرات او آشنا شد. نظرات و تجربیات به دست آمده از زندان او می تواند نسل جدید روشنفکری آذربایجان را درشناخت هرچه بیشتر واقعیات موجود در جامعه در عصرحاضر یاری دهد. سعید در یادداشتی بنام ” فدرالیسم و مسئله ترک در ایران” با زیرکی تمام به برشمردن ویژگی های جنبش های هویت طلبی در عصر پست مدرنیسم، می پردازد که این ویژگی ها همان خصوصیات جنبش هویت طلبی آذربایجان را نمایان می کند.
یادداشتهایی که به زبانی ساده نوشته شده اند ولی نظرات فلسفی فیلسوفانی مانند نیچه، دریدا و میشل فوکو چنان استادانه در آنها گنجانده شده است که تحلیل و بازخوانی چندباره خوانندگان را می طلبد. آرا و نظرات فیلسوفان یاد شده اساس جنبش های عصر حاضر را شامل می شود، نظراتی که نسل جدید روشنفکران آذربایجان به خوبی باید آنها را دریابند و اساس فعالیت های خویش را بر پایه آنها قرار دهند. فعالتها لزوما سیاسی نیستند، فعالیت های ادبی، هنری، مدنی عصر حاضر همگی از ویژگی های جنبش های دوران پست مدرنیسم است. برشمردن نمونه نکات استخراجی ازلایه های آشکاروپنهان یادداشت ها وسخنان سعید، این واقعیت را که جنبش هویت طلبی آذربایجان جنبشی پست مدرنیستی ست را، اثبات می کند.
لیوتار دربرشمردن ویژگی جنبش های پست مدرنیستی به، مخالفت با رشد اقتصادی، در صورتی که موجب ویرانی محیط زیست شود، مخالفت با فرهنگ های مسلط، ضدیت با روایت های بزرگ از تاریخ وتصویر های بزرگ از زندگی اجتماعی، متغیر بودن هدف های سیاسی، رد امپریالیسم روشنگرانه واولویت های سیاسی با قرائت های خاص لیبرالیستی یا مارکسیستی، تأکید بر چندگانگی، ادارۀ محلی ومحور قراردادن اقلیت ها همچون سیاهان، زنان و مخالفت با قدرت یا بى اساسى دولت متمرکز، ساختار شکنی زبان و رد نژاد پرستی، اشاره می کند.