آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / تخریب محوطه باستانی شهر بورازما(شهر يئرى)

تخریب محوطه باستانی شهر بورازما(شهر يئرى)

تخریب محوطه باستانی شهر بورازما(شهر يئرى)
17 سپتامبر 2013 - 17:32
کد خبر: ۲۴۱۲
تحریریه آرازنیوز
وزش باد شدید و توفان بخشی از محوطه باستانی شهر بورازما (شهر يئرى) را در مشگین شهر تخریب کرد. توفان بخش حفاظت شده معبد را به طور کامل تخریب و سایبان محوطه را از جا کند و به اطراف پرتاب کرده است

بورازما (شهر يئري)گمشده تاريخ،تمدني 9- 8 هزار ساله،اولين شهر جهان

تاريخ آذربايجان بسي مايه شگفتي و افتخار و البته تاسف ها كه اين تاريخ و آثار روزبه روز از بين ميرود.از هر جهتي به فرهنگ و تمدن اين ملت نگريسته شود پيامي كاملا شفاف در مقابل ديده گان پديدار خواهد شد. آذربايجان از دير باز مهد تمدنهاي باستاني بوده است. براي اثبات اين واقعيت ميتوان به دهها و صدها تمدن اشاره كرد: تپه حسنلي (سولدوز) يانيق تپه(خسرو شهر) تپه آذتك(بين زنجان و ابهر)… دهها تپه باستاني در همدان مانند:تپه نوشيجان، قوشا تپه، چال تپه… و دهها تپه باستاني قزوين مانند:قره تپه، تپه قيزقالاسي، چوبوقلو تپه…و همچنين تپه هاي باستاني اطراف درياچه اروميه كه نماد وجود آذربايجان درتمام صحنه هاي تاريخ است. درتمامي شهرها و روستاهاي آذربايجان به سيلي از اين تپه هاي باستاني برمي خوريم. آذربايجان بعد از تمدن انو در توركمنستان، دومين وطن سومريان بوده كه بعد از آذربايجان به بين النهرين (مزوپوتاميا) حركت كرده اند و تمدن بزرگ ديگري در سومين وطن خود به جهانيان عرضه داشته اند.

« آينده ازآن ملتي است كه گذشته خود را بشناسد »

« محدوده دشت مشگين شهر و تمدن بورازما »

دشت مشگين شهر درشمال شرقي آذربايجان ايران حدوداً 63 كيلومتري شرق اهر،105 كيلومتري شمال شرقي اردبيل قرار دارد،شهر يئري 28 كيلومتري مشگين شهر و 2 كيلومتري روستاي پيرازميان در اين دشت واقع شده است. وسعت منطقه مورد مطالعه توسط ميراث فرهنگي اردبيل 400هكتار اعلام شده كه فقط به اطراف رودخانه قره سو محدود شده است. تيم چالز برني و سه تن از همكارانش(رابرت بولي،مايكل لويد اينگراهام،جفري سامرز) كه در سوم آگوست 1976 ميلادي (1357ش) براي ارزيابي ظرفيت بالقوه منطقه تحقيقاتي انجام داده اند.در مقاله اي با عنوان«استلها و محوطه دشت مشگين شهر»چنين مي نويسند: محدوده شرقي منطقه مورد مطالعه در محل تلاقي جاده اصلي شرق به غرب

 

مشگين شهر و جاده اصلي اردبيل به دشت مغان تعيين شده است. اين محوطه به طرف شمال نيز ادامه مي يابد.

دومحوطه درغرب مشگين شهر كشف شده است كه مي توان آن را پاسگاه مرزي اورارتوها لقب داد. در دشت اردبيل نيزشواهد روشني از استقرار اورارتوها به چشم مي خورد.پس از سقوق اورارتو ها بلا فاصله به استكام بندي درمنطقه وسيعي از حاشيه دشت قره سو تا انتهاي دشت مشگين شهر انجام شده است.كل منطقه مورد مطالعه حدودا 1400 كيلومتر مربع بود كه آن را به 72 محوطه تقسيم كرده ايم.

مهمترين محوطه كشف شده در اين بررسيها كشف محوطه بورازما(شهر يئري) بود. احتمالا از اين نام براي ترساندن دشمنان استفاده شده است.«بورازما» به معني«اينجا نيا»كه بعدها اين نام به روستايي درآن نزديكي داده شد و با تغييراتي به « پيرازميان » تبديل شد و چون از قديم دراين منطقه شهري وجود داشته اين محوطه به«شهريئري»معروف شده است كه عمده ترين و مهمترين نتيجه بررسي اين تيم بود.

محوطه شهريئري درشرق منطقه مورد مطالعه قرار دارد.استقرار اين محوطه به دليل ملاحظات استراتژي بر روي صخره اي بنا شده است. استحكامات دفاعي تماما از سنگ ساخته شدهاست.اين محوطه از 4 مولفه تشكيل شده است.

1- دهكده وسيعي كه بخشي از آن حصار كشي شده و اين دهكده به دو قسمت بالايي و پاييني تقسيم مي شود. 2- ارك كه از سمت غرب به دهكده بالايي منتهي مي شود 3- چهارگروم استيل 4- تعدادي قبر كه در دهكده بالايي و پاييني قرار داشت. ازميان 72 محوطه ثبت شده چند مورد علايم و نشانه هاي قطعي و چند مورد نيز علايم احتمالي مربوط به تمدنهاي ماقبل تاريخ ثبت شده است.

محوطه هاي در كل منطقه مورد مطالعه كشف شده كه به طور كامل فرسوده و به بستر سنگي تبديل شده اند. در اين محوطه ها سفالها ي قرمز رنگي باشاموت كاه و شن،حاوي نقش هايي به دست آمده كه تمامي آنها دست ساز و اغلب نا صاف و ضخيم و به شكل ظروف و كم عمق و ابتدايي همچنين مقداري پارچ نيز به دست آمده است. قدمت همه آنها هزاره پنجم قبل از ميلاد را نشان مي دهند.

»استل ها »

در بررسي شهر يئري چهار گروه استل پيدا شده كه قدمت استلها از قدمت محوطه بيشتر است.بزرگترين گروم استل در نزديكي دروازه غربي دهكده بالايي يافت شده كه 80 استل وجود داشت. بسياري از اين استلها در زمانهاي اخير جا به جا شده اند. اندازه اين استل ها 172سانتيمتر ارتفاع52 سانتيمتر عرض38 سانتيمتر ضخامت دارند. نمونه كوچكترها به خوبي ترش خوده اند كه در حدود 100 سانتيمتر ارتفاع35 سانتيمتر عرض30 سانتيمتر ضخامت دارند. در شمال شرقي استلهاي دسته اول تعداد 25 استل يافت شد كه تمامي اين استلها در دوران باستان جا به جا شده اند كه پيدا كردن مكان اصلي انها دشوار است اين دسته به صورت نامنظم تراش شده اند ابعاد آنها حدودا 319 سانتيمتر ارتفاع، 70 سانتيمتر عرض30 سانتيمتر ضخامت دارند.

گروه سوم استلها در داخل حصارهاي دهكده بالايي قرار داشتند كه تعدادشان كمتر از20عدد است. جنس استلها از سنگهاي آذرين يا آتشفشاني است كه در حاشيه تپه يافت مي شود.

استلها بيشتر به صورت رديفي و هر رديف در مرحله واحد تراش خورده اند.تمامي استلها به صورت برجسته تراش شده و ميزان مهارت به كار رفته متفاوت است. در تمامي آنها موي سر، قبضه شمشير و غلاف به طور مشخص قابل مشاهده است. موي سر در تمامي آنها وجود دارد و در اكثر موارد در قسمت انتهايي به پنج دسته تقسيم مي شود. امكان آن نيز هست كه اين خطوط در واقع در حكم دستهاي اين استلها باشد. به طور معمول موها به موازات بيني تراشيده شده است اما در برخي موارد اين روند به هم خورده است. اين موضوع دست بودن اين حطوط را تقويت مي كند. بيني به صورت مجزا از پيشاني تراشيده شده و تعداد معدودي هم داراي ريش هستند. اغلب استلها داراي چشمان گرد و كمربند هستند كه اغلب به صورت افقي كه داراي طرحي عمودي مايل هستند. شمشير از راست به چپ در زير كمر بندغلاف شده است. درمورد قدمت استلها گفته مي شود كه قدمت آنها از ارك شهريئري بيشتر است. مردمان شرق اين استلها را «بل بل» ميگويند

» اتاقك ها »

تعداد زيادي اتاقك قبر مانند با سنگ چينيهاي مدور كه اين تيم نتوانسته همه آنها را ثبت كند.اين اتاقكها در سالهاي اخير به طورغير مجازي حفاري شده و به غارت رفته است.از اين قبرها تعداد زيادي از سفالهاي سيقلي خاكستري به دست آمده كه ظاهراً شباهت هايي با سفال هاي ماوراي قفقاز دارند. قدمت اين قبرها سفالها پيش از تاريخ ؟ را نشان مي دهند. باستان شناسي كه مي خواهند اين منطقه را مورد بررسي قرار دهد بايد كاملاً به ميتولوژي (اسطوره شناسي) آشنا باشد در غير اين صورت نمي تواند كار موٌثري در اين منطقه پيش ببرد و تحقيقات بنيادي انجام دهد.

احتمالاً زماني مردم اين منطقه به آنيميزم روي آورده اند باورهاي ديني كه درآن به اشياي بي جان(گاهي نيز روح نياكان) ارزش قائل شده و درپاره اي ازكارهايشان از آنها كمك و ياري مي خواستند. با گذر از قوشا تپه در كنار راه ورودي از طرف روستاي پيرازميان به اتاقكهايي با ديوارهاي مدون سنگي كوچكي برمي خوريم. روي اين اتاقك ها با سنگهاي بزرگ پوشيده مي شد، دركوچكي جهت ورود و خروج وجود داشت.

نگامي كه باران مي باريد، زنان غير بارور در اين اتاقكها خوابيده و باردار شدن را از باران طلب مي كردند.( تورك هاي قديم اعتقادشان براين بود كه آسمان نر، زمين ماده است زماني كه باران مي بارد زمين و آسمان جفت گيري مي كردند. بعد از مدتي درختان و گياهان شروع به روييدن مي كنند( زمين مي زايد)و چنين شد كه اولين انسان از خاك آفريده شد.«به همين خاطر تورك ها به وطن آنا وطن مي گويند » )اين اتاقكها درزمانهاي اخير تماماً تخريب شده اند.

درساحل شمالي رودخانه قره سو بر روي صخره اي سنگي نقشهايي كنده كاري شده كه احتمالاً تصاويري از هال آروادي (آل آروادي) باشد كه رابطه مستقيمي با اسطوره هاي«اوماي و آل آروادي» دارد. به احتمال زياد نقشهاي اوماي و آل آروادي با اتاقكها در ارتباط باشد. بر اساس باورهاي توركهاي باستان اوماي پرنده خوشبختي است كه از طرف خورشيد مي آيد و براي زنان غير بارور كودك مي آورد. در مقابل آل آروادي با موهاي قرمز كودكان تازه به دنيا آمده را مي دزدد و چون آل آروادي از آهن مي ترسد در كنار نوزاد پاره آهن يا بيشتر زنجير مي گذارند. اين كار هنوز هم در بيشتر جاها اجرا مي شود.( اوماي بعد از هزاران سال با عنوان هماي رحمت وارد ادبيات فارسي شد )

« تپه ها «

در منطقه مورد مطالعه بين دشت قره سو و تپه هاي ماهور ساوالان تعدادي تپه باستاني يافت شد كه تمامي اين آثار برروي تپه هاي كوچكي ساخته شده اند. برخي از اين آثار با ديوارهاي سنگي و برج ها و پشت بند محكمي حصار بندي شده اند. سفال هايي از اين تپه ها به دست آمده كه قدمت برخي از اين تپه ها را عصرآهن و برخي ديگر را پيش از تاريخ ؟ نشان مي دهد. تعدادي از اين تپه ها و قلعه ها جهت حفاظت از رودخانه قره سو ساخته شده است. اين تيم باستان شناس قدمت قطعي تپه هاي تدفيقي را نتوانسته تعيين كند…!

» تخريبات »

در بين سالهاي1339-1329 تخريب بسيار گسترده تپه هاي تدفيقي نام اين منطقه را بر سر زبا نها اندخت. بررسي تيم چارلز برني در سال 1357 مشخص كرد كه به رغم تخريب و غارت اكثر اين تپه ها هنوز تپه هاي بكر و دست نخورده به اندازه كافي باقي مانده وارزش بررسي وشناسايي را دارند. تخريب بزرگ ديگري درسالهاي 1385-1383درسه فصل ازحفاري كه به سر پرستي عليرضا هژيري نوبري انجام شد. چند محوطه بزرگ و سرپوشيده اتاق مانندي يافت شد كه استلهاي كوچكي در دو رديف سه نفري و در مقابل آنها يك استل بزرگ قرار داشت. كه از فرم ايستادن اين استلها نام مكتب اوشاقلاري به آنها داده شده است. اين استلها بدون بررسي توسط بوردوزرهاي اين گروه علمي جا به جا شده و در گوشه اي از منطقه انبارشده اند كه بسياري ازاين استلها شكسته و درحال از بين رفتن هستند.اين استلها در شرايط جوي نامناسب و تحت ناملايمات و بي مسئوليتي مسئولان قرار دارند. مسئولان ميراث فرهنگي اردبيل با نصب كوتاه مدت داربستها و سايه بان فلزي براي نگهداري اين آثار، تلاش و حفظ اين منطقه را در دستور كار خود قرار داده اند اما پس از مدت كوتاهي داربستها را جمع آوري و در گوشه اي از منطقه روي هم انباشته اند. مدير كل ميراث فرهنگي استان اردبيل اعلام كرد كه داربستها جهت هوا خوري سنگها برداشته شده است. در سال 1387 شبكه خبر اعلام كرد كه 80درصد آثار تاريخي شهريئري براثر سرما از بين رفته است.

 

نويسنده و گرد آورنده : نادرمحمودپور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روی خط خبر