آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / تقابل ترور و دموکراسی در فرانسه _ حسین پاشایی

تقابل ترور و دموکراسی در فرانسه _ حسین پاشایی

تقابل ترور و دموکراسی در فرانسه _ حسین پاشایی
5 فوریه 2016 - 20:37
کد خبر: ۲۲۷۶۲
تحریریه آرازنیوز

در شب ۱۳ نوامبر پاریس مورد حمله همزمان در هشت نقطه از شهر قرار گرفت. اینکه در قلب اروپا در شبی که قرار است تیمهای ملی فوتبال آلمان و فرانسه دیداری دوستانه برگزار کنند و همینطور  سالن کنسرتی که شهروندهایی که خسته از آخرین روز کاری در کنسرتی مشغول رقص و پایکوبی هستند ویا در کافه ای که عدهای جمع شده اند تا تولد دوستشان را که اتفاقا تبار آفریقایی دارند جشن بگیرند و یا در مکان ها و تجمعات کاملا عادی شهروندان بی گناه در خون خود می غلطند واقعه بسیار اسفناکی است که عده ای از رذیل ترین انسانها با جهان بینی رادیکال مذهبی که با آغوش باز به استقبال مرگ می روند و با خشونتی کور موجب مرگ انسانهی بی گناه دیگر می شوند. این مقدمه صورت مسئله قتل عام جمعه شب پاریس است هدف این نوشتار بررسی ریشه های این حملات تروریستی است. برای تحلیل این جریان باید به وقایع این روزهای خاورمیانه نگریست. وجود پدیده ای به نام “دولت اسلامی””داعش سابق” واقعیت تلخ و بدون کتمان این چند سال اخیر خاورمیانه است که دیگر نه فقط بعنوان بازیگر منطقه ای که با حوادث پاریس که اتفاقا مسبوق به سابقه نیز است. چندین ماه قبل عوامل این گروه تروریستی به دفتر مجله شارلی عبدو حمله ور شده بودند ولی گستردگی حملات شب جمعه بسیار فراتر از آن بود تفاوت دیگر این دو حمله در آن بود که در حملات به مجه شارلی عبدو هدف انتقام گیری از اهانتی که به اعتقاد آنان به پیامبر اسلام از طرف کارکنان مجله صورت گرفته بود عنوان شد ولی در حملات اخیر مدل زیست شهروندان فرانسوی مورد حمله قرار گرفت که بعدا در بیانیه بر عهده گرفتن حملات از طرف “دولت اسلامی”، به اینکه پاریس مرکز فسق وفساد میباشد و این حملات در راستای از بین بردن فساد انجام گرفته است اشاره شد و در واقع اعلان جنگ به فرانسه و پاریس به عنوان نماد فرهنگی وسیاسی مدرنیته ولائیسیته فرهنگ غربی بود.

          برای بررسی چرایی و چگونگی پیدایش وشکل گیری وقدرت یافتن گروه ” دولت اسلامی ” باید به وقایع پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی و تشکیل کشورهای جدیدی که از ویرانه های به جا مانده از امپراطوری عثمانی به وجود آمدند، پرداخت.

        در دوران عثمانی عراق به سه ایالت بزرگ تقسیم می شد: ایالت بصره در جنوب ، ایالت بغداد و ایالت موصل که در شمال قرار داشت. بعد از اشغال استابول توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی اول و اعلام آتش بس هنوز موصل در کنترل قوای عثمانی بود ولی فرمانده انگلیسی بدون توجه به آتش بس به سمت موصل حرکت کرد و آنجا را به اشغال متفقین درآورد. در طول مذاکرات لوزان علی رغم تلاشهای عصمت اینونو بعنوان مسئول هیئت ترک، موصل نیز از ترکیه ستانده شد و سه ایالت بزرگ که از دموگرافی و ترکیب جمعیتی و قومیتی متفاوتی برخوردار بودند بعنوان کشور جدیدی به مرکزیت بغداد درآمدند.

       برای تحلیل این موضوع باید معاهده معروف به سایکس- پیکو را مورد بررسی قرار دهیم.

مفاد توافقنامه‌‌ سایکس- پیکو که منطقه را ۳ قسمت کرد

عراق برای انگلیس، سوریه برای فرانسه و فلسطین برای یهودیان

       قرارداد سایکس – پیکو قراردادی سری است که بین انگلستان و فرانسه در آوریل ۱۹۱۶ به دنبال مذاکرات “سرمارک سایکس” و “فرانسوا ژرژ پیکو” برای تقسیم امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول منعقد شد.

  قرارداد سایکس – پیکو (Sykes-Picot Agreement) قراردادی سری است که میان انگلستان و فرانسه در آوریل ۱۹۱۶ به دنبال مذاکرات “سرمارک سایکس” (۱۹۱۹-۱۸۷۹) و “فرانسوا ژرژ پیکو” (۱۹۵۱- ۱۸۷۰) برای تقسیم امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول منعقد شد.

بر اساس توافقنامه سایکس – پیکو منطقه شام به سه منطقه (الف) “الزرقاء” که همان “عراق” است و تابع حاکمیت انگلیس و منطقه (ب) “الحمراء” که همان “سوریه” است و تابع حاکمیت فرانسه می‌باشد و منطقه (ج) منطقه “السمراء” یا همان “فلسطین” است که تابع حاکمیتی بین المللی است و این مقدمه و زمینه‌ساز تسلیم فلسطین به یهود خواهد بود.

ماده یک:

        فرانسه و انگلیس اعلام آمادگی می‌کنند که هر کشور عربی مستقل یا ائتلاف عربی را که تحت حاکمیت یک رئیس عربی در دو منطقه (الف) یعنی داخل سوریه و (ب) یعنی داخل عراق باشد، حمایت کرده و آن را به رسمیت می‌شناسند.

         بر این اساس دو کشور اعلام می‌کنند که منطقه الف از آن فرانسه و منطقه ب از آن انگلیس خواهد بود و بر این اساس انگلیس و فرانسه دارای اولویت در اجرای طرح‌ها و دادن وام‌ و قروض به این کشورها بوده و فرانسه در منطقه الف و انگلیس در منطقه ب حق تقدم را در ارائه مشاوران و کارمندان خارجی به درخواست دولت‌های عربی یا ائتلافی از دولت‌های عربی حاکم بر این کشورها دارا می‌باشند.

ماده دو:

        به فرانسه در منطقه الزرقاء، بخش ساحلی سوریه و انگلیس در منطقه الحمراء، بخش ساحلی از بغداد گرفته تا خلیج فارس اجازه تاسیس هر نوع حکومتی که صلاح بدانند بصورت مستقیم یا غیر مستقیم یا به صورت توافقی داده می‌شود.

ماده سه:

        دولتی بین المللی در منطقه السمراء (فلسطین) تشکیل می‌شود که شکل و ماهیت این حکومت پس از مشورت با روسیه و توافق با مابقی متحدان و نمایندگان شریف در مکه مشخص خواهد شد.

ماده چهار:

        بر اساس این توافقنامه انگلیس بر مناطق ذیل دست می‌یافت:

  • بندر حیفا و عکا
  • مقداری از آب رود دجله و فرات به منطقه الف و مقداری به منطقه ب خواهد ریخت و دولت انگلیس متعهد می‌شود که برای چشم پوشی از قبرس با دولت دیگری وارد مذاکره نشود، مگر پس از جلب موافقت فرانسه.

ماده پنج:

        ” اسکندورنه” بندری آزاد برای تجارت انگلیس بوده و اجازه انجام معاملات و داد و ستدهای دیگر در این بندر وجود نداشته و اجازه رد تسهیلات دریانوردی و ورود کالاهای انگلیسی به این بندر وجود ندارد و آزادی نقل و انتقال کالاهای انگلیسی از طریق اسکندرونه و خط آهن موجود در منطقه الزرقاء به داخل منطقه الحمراء یا دو منطقه الف و ب و خروج از آن داده می‌شود و اجازه انجام هیچ‌گونه معامله‌ای چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر هیچ یک از خطوط آهن منطقه یا بندری از بنادر آن وجود ندارد.

       در مقابل حیفا بندری آزاد برای تجارت فرانسه و مستعمرات و کشورهای تحت الحمایه آن است و تمام تسهیلات بندری و نقل و انتقال کالاهای فرانسوی در این بندر در اختیار فرانسه خواهد بود و نقل و انتقال کالاها از راه حیفا و خط آهن انگلیسی منطقه السمراء مجاز است، حال چه این کالاها از منطقه الزرقاء یا الحمراء یا منطقه الف یا ب صادر یا به آن وارد شده باشند و کشتی‌های فرانسوی مجاز هستند در تمام این بنادر رفت و آمد داشته یا کالاهای خود را بارگیری و تخلیه کنند.

ماده شش:

       خط آهن بغداد در منطقه الف تا موصل در جنوب و در منطقه ب تا سامرا در شمال کشیده نخواهد شد، مگر این‌که پیش از آن خط آهنی که بغداد را به حلب در دشت فرات وصل کند، کشیده شود و این خط آهن با کمک دو کشور انگلیس و فرانسه کشیده خواهد شد.

ماده هفت:

        انگلیس اجازه دارد، خط آهنی را ایجاد و اداره کند که حیفا را به منطقه ب متصل می‌کند و تنها مالک و صاحب آن است و توسط این خط آهن اجازه نقل و انتقال دائمی سربازان و نیروهای نظامی خود به هر منطقه را دارد.

       دو کشور انگلیس و فرانسه باید بدانند که این خط آهن باید ارتباط حیفا با بغداد را فراهم کند و اگر در این میان امکان احداث چنین خط آهنی به دلایل فنی و مادی در منطقه السمراء برای انگلیس وجود ندارد، دولت فرانسه آماده است از راه‌های در اختیار خود برای استفاده انگلیس جهت دستیابی به منطقه ب را بدهد.

ماده هشت:

        توافق‌های صورت گرفته برسر گمرکات ترکیه تا بیست سال در تمام مناطق الزرقاء و الحمراء و دو منطقه الف و ب قابل اجراست و هزینه گمرکات افزوده نخواهد شد و جز با توافق دو کشور گمرک یا منطقه‌ای تجاری در مناطق فوق الذکر تاسیس نخواهد شد.

ماده نه:

       از جمله موارد مورد توافق این‌که دولت فرانسه هیچ مذاکره یا گفتگویی در هیچ زمان و مکانی برای چشم پوشی از حق و حقوقش در منطقه الرزقاء با هیچ طرفی مگر کشور یا ائتلافی عربی انجام ندهد، مگر آن‌که در این‌باره پیش از این توافقاتی با انگلیس درباره آن حاصل شده باشد و این موضوع درباره منطقه الحمراء نیز منطبق است که تحت حاکمیت انگلیس قرار دارد.

ماده ده:

       دو کشور انگلیس و فرانسه به عنوان حامی کشورهای عربی به توافق می‌رسند که به کشور سومی اجازه تملک هیچ گوشه‌ای از جهان عرب یا ایجاد پایگاه دریایی در الجزایر بر سواحل دریای مدیترانه را ندهند.

ماده یازده:

        مذاکرات و گفت‌وگوها به نام دو کشور فرانسه و انگلیس با اعراب و به شیوه سابق برای تعیین مرزهای کشورهای عربی ادامه می‌یابد.

ماده دوازده:

        به غیر از موارد فوق الذکر دو کشور انگلیس و فرانسه بر انتقال هرگونه سلاح به کشورهای عربی نظارت خواهند داشت.

          معاهده سایکس – پیکو بخشی اجرایی معاهده پترزبورگ است که میان انگلیس و فرانسه و روسیه تزار در مارس ۱۹۱۶ منعقد شد و بر اساس آن املاک امپراتوری عثمانی تقسیم شد و مهمترین بندهای این معاهده عبارتند از:

  • به روسیه استان‌های شمالی و شرقی عثمانی داده می‌شود.
  • به انگلیس و فرانسه استان‌های عربی امپراتوری عثمانی داده می‌شود (موضوع معاهده حسین – مک‌ماهون).

۳- بین المللی کردن اماکن مقدس فلسطین و تامین آزادی زیارت از این مناطق و تسهیل رفت و آمد و تردد زائران به این مناطق.

امضا کنندگان: انگلیس و فرانسه و روسیه تزاری.

        همانطور که ذکر شد این معاهده سری بود که یک سال بعد پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بلشویکها به رهبری لنین در روسیه و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، لنین دست به افشای معاهده زد و از نیات استعماری قدرت های پیروز جنگ پرده برداشت. وزیران خارجه فرانسه و انگلیس نقشه منطقه را مانند کیک تولد بدون توجه به منافع و ظرافتهای ساکنان منطقه میان خود تقسیم کردند و پایه گذار مهمترین مشکلات خاورمیانه در یکصد سال اخیر شدند.

          در سال ۲۰۰۳ جرج بوش پس از ناکامی در شورای امنیت برای حمله به عراق و ساقط کردن صدام حسین دیکتاتور عراق با همراهی نخست وزیر وقت بریتانیا تونی بلر لشکر کشی گسترده ای را به عراق انجام داد تا پایانی باشد بر دوره ای از مرکزیت گرایی و شیوه حکومتی بر مبنای دولت ملت برآمده از سایکس پیکو. عراق پس از دیکتاتوری صدام حسین بار دیگر واقعیت دموگرافیک و طبیعی خود را بروز داد. کردها در شمال عراق از سال ۱۹۹۱ و جنگ اول خلیج فارس توانسته بودند با حمایت بین المللی منطقه پرواز ممنوع را خارج از حیطه و تسلط دولت مرکزی بوجود آورند. در نظم بوجود آمده پس از صدام سنی های عراق پس از دهه ها تسلط برا عراق و اعمال سیاستهای آسیمیلایون و یکسان سازی فرهنگی طوری که در زمان صدام حسین و حاکمیت حزب بعث بعنوان قلعه پان عربیسم در جهان عرب درآمده بود بازندگان اصلی این روند بودند. طبیعتا بر اساس اکثریت جمعیتی شیعیان دست بالا را در این وضعیت داشتند و کردها علی رغم اینکه سالها درگیریهای طولانی و وحشتناکی بین دو حزب اصلی کردستان عراق یعنی حزب دموکرات  به رهبری بارزانی ها و حزب اتحاد میهنی به رهبری جلال طالبانی داشتند توانستند از تشتت و اختلاف میان سنیها بهره برده و با هماهنگی یکدیگر مسعور بارزانی بعنوان رئیس اقلیم کردستان  باشد و جلال طالبانی به عنوان رئیس جمهور عراق جدید به کاخ ریاست جمهوری که سالیان دراز صدام حسین  مالک بی چون و چرای آن بود تکیه کند. ریاست مجلس نیز به سنی ها رسید ولی طبیعتا آنها از این وضعیت ناخشنود بودند. روندی که از این ناخشنودی حاصل شد در مدت قریب به یک دهه گروه موسوم به “دولت اسلامی عراق” را بوجود آورد که شاخه عراق القاعده محسوب می شد. وقایع پس از بهار عربی در سوریه و شروع خشونت ها و درگیریهای شدیدی که در کشور دیگر مولود سایکس پیکو رخ داد و حاکمیت حزب بعث دمشق را که بیش از چهار دهه علی رغم آنکه مرام لائیک و غیر دینی داشتند ولی از ریشه قومی علوی که در سوریه اقلیت ناچیزی در مقابل اکثریت مطلق سنی  بودند، با بحران مشروعیت جدی مواجه ساخت و بیشتر مناطق سنی نشین را از حاکمیت دولت مرکزی درآورد. این بار دولت اسلامی عراق با مناسب دیدین اوضاع سوریه به منازعات درون سوریه وارد شد و بعدها با  پیوست نیروهایی که از جبهه النصره شاخه سوری القاعده به با اعلام استقلال از القاعده داعش یعنی دولت اسلامی عراق وبلاد شام بوجود آمد که بیشک این روزها تبدیل به بزرگترین تهدید امنیت و صلح جهانی شده است. در روزهای اولیه تشدید نا آرامی ها فرماندهان داعش در جلوی دوربین خبرنگاری آلمانی با بولدز مرز بین دو کشوری که از معاهده سایکس پیکو متولد شده بودند را از بین بردند و عملا پایان این معاهده را اعلام کردند ومتصرفات خود در دو سوی مرز را تحت حکومت و خلافت ابوبکر بغدادی اعلام کردند.

          تجربه عراق و سوریه نمونه ای ناموفق و ناکام از دولت ملت سازی هایی است که بدون توجه به واقعیت ها و ظرافت های منطقه ای توسط دولتهای فرانسه و انگلیس در منطقه خاورمیانه ایجاد کردند. امروز با مشاهده صحنه میدان نبرد در عراق و سوریه تقریبا همان سه ایالتی که در امپراطوری عثمانی با تغییرات اندکی موجود است.

         نگارنده معتقد است که دیگر نظم سایکس پیکویی  همانطور که صحنه میدان نبرد گواه آن است دیگر در منطقه وجود نخواهد داشت و علی رغم خواست قدرت های منطقه ای و جهانی عراق و سوریه به صورت رسمی نیز تجزیه خواهند شد. امید وار است که در نظم آتی که شکل خواهد گرفت منافع و ظرفیتها و ظرافت های قومیتی و فرهنگی مردمان منطقه مورد توجه قرار بگیرد که اگر خواستهای واقعی ملت های منطقه ورای منافع و خواست های قدرت های منطقه ای و بین المللی مفروض گرفته شود، منطقعه مکان جولان ایدئولوزیهای رادیکال  وخشونت طلب و هوس بازی های جوانان مهاجر مسلمان حاصل از تبعیض و سرافکندگی که در جو کشورهای غربی با آن مواجه شده و با کینه و نفرت و حس انتقام روانه قلمرو حکومت “دولت اسلامی ” می شوند نخواهد بود.

منبع: نشریه آنا وطن

روی خط خبر