الفبا و وحدت زبانی، فکری و عملی تورکان
از قرن سیزدهم به بعد با تغییر شرایط جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، زبان تورکی در قالب های مختلف از نظر لهجه و الفبا قرار گرفت. از این دوره به بعد شاخه های مختلف تورکی در الفباهای گوناگون رقم خورد. در قرن نوزدهم تورکها همانند بسیاری از زمینه ها در عرصه زبان نیز ضربه خورده و هدف صدمات بسیاری قرار گرفتند.
علی الخصوص با اشغال تورکستان توسط چینی ها و روسها این سرزمین به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم گردیده و در زمینه فرهنگی نیز با تحمل خسارات فراوان تحولات جدیدی شکل گرفت. با
فشار روسهای اشغالگر، طوایف تورکستان غربی تغییرات الفبا را نیز بالاجبار قبول نموده و این موضوع باعث گردید تا هر کدام از انها دارای زبان ادبی خاصی گردند. بعد از انقلاب بلشویکی روسیه بسال ۱۹۱۷ با مداخله هایی مغرضانه، زبان تورکیِ شاخه های شرقی نیز کنار گذاشته شده و زبان روسی بصورت زبان ارتباطی این طوایف درآمد. این امر تنها به زمینه نوشتاری زبان محدود نماند بلکه تاریخ و فرهنگ را نیز تخریب نمود.
از دور ان روسیه تزاری تزار به بعد با تضعیف امپراطوری تورکهای عثمانی، روشنفکران جهانِ تورک در تلاش نزدیکی به غرب یا بعبارتی اروپایی شدن برآمدند. یکی از این چالش ها در ارتباط با انتخاب الفبایی جدید بوده است. در آندوران استفاده از الفبای عربی یکی از دلایل عقب ماندگی نشان داده شده و تغییر آن ملزم شمرده می شد. بعضی ها معتقد بودند که این الفبا باید تماما کنار گذاشته شده و الفبایی باریشه لاتین مورد استفاده قرار گیرد.
از طرف دیگر با آغاز روزنامه نگاری تورک در قرن نوزدهم این بحث و مشاجره در کوتاه مدت توسعه یافته و مسئله مذکور مداوما در دستور کار قرار گرفت. بعد از دوران تنظیمات، الفبای لاتین مرزهای عثمانی را در هم نوردیده و در ارسال تلگرافها و در سفارتخانه ها بکار رفت. در خارج از تورکیه در کریمه نیز با طرح “وحدت زبان، فکر و کار” که ” اسماعیل گاسپیرالی، مدارسِ اصلاح شده و با ایجاد سنتزی مدرن از دیدگاه اسلامی تورکها، افقی جدید گشوده شد.
بعد از مرگ گاسپیرالی این دیدگاه در دیگر نقاط جهان تورک و تورکیه را تحت تاثیر بسیاری قرار داده ولی متد مورد استفاده در اجرای آن متفاوت گردید. در این میان دیدگاه تورکهای مسلمان “ایلمینسکی” که روسها در قرن نوزدهم مطرح نمودند بهمراه متد و اهداف روسی کردن و مسیحی کردن تورکها بصورت هدف ملی روسها درآمد.ایلمینسکی برای تورکها مدارس روسی باز کرده و به هر طایفه تورکی قبولانده بود تا زبان و الفبای روسی را بیاموزند. ایلمینسکی این متد را ابتدا بین تورکهای “قازان” آزمایش نموده و بعدها بین چوواشها و قزاقها رواج داد. بدین ترتیب او امید داشت تورکها را مرحله به مرحله روسی سازد.
با همه این احوال کودکان تورک علیرغم فراگیری زبانی دیگر لهجه تورکی خود را نیز حفظ نموده و با آموختن فرهنگ روسی ارزشهای فرهنگی و ملی خود را بیشتر مورد علاقه قرار می دادند. وقتی متد ایلمینسکی و احساسات ملی در چهارچوبی مدرن و معاصر مورد ارزیابی قرار گرفت، روسها بشدت ناراحت شدند. علاوه بر این برغم اینکه قیامهای مردمی سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۰۷ هنوز چهره ملی پیدا نکرده بود ولی این مسئله از شکل یک مشکل درآمده و به طیفی سیاسی معطوف شد. توده های مظلوم که در پی ایده آلهای جدیدی بودند به تورکهای مسلمان این وعده ها را می دادند: در مملکت خودتان مانده و از آن نیز نگهداری کنید. زندگی و آینده تان رابه میل و اراده خود تنظیم نمایید.
کسانیکه این وعده را داده و یا کسانیکه به این وعده ها دل خوش کرده بودند، مدت کوتاهی بعد با اشغال منطقه مورد بحث توسط ارتش سرخ شگفت زده شدند. همه چیز به یکباره نابود گشته بود.
در سالهای بعد فعالیتهای مختلفی با اهدافی متفاوت در زمینه زبان صورت گرفت. در ماه می سال ۱۹۲۲ با تشکیل کنیته الفبای جدید تورک در باکو کاربرد الفبای لاتین آغاز شده و در کنگره بین المللی تورکشناسی بسال ۱۹۲۶ استفاده از این الفبا به جوامع دیگر تورک توصیه گشت.
این حرکت یکی از گامهای مهم در رابطه با مسئله زبان مشترک تورک بود. بعد ازاین تحول تورکهای اتحاد جماهیر شوروی پیشین تدارکات لازمه در استفاده ازالفبای لاتین را آغاز نمودند. با گردهمایی در کمیته مرکزی الفبای جدید تورک در باکو بسال ۱۹۲۶ برای ممانعت از خطرات طرح الفباهای مختلف حرکت برای ایجاد الفبایی واحد برای تورکها شکل گرفت. بسیج الفبا تا پایان سال ۱۹۲۷ ادامه یافت. در اوزبیکستان این حرکت سرعت کمتری داشته و بر عکس در تورکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان برای آموزش زبان جدید کلاسهایی دایر گشته و در مدتی کوتاه نتایج خوبی بدست آمد. در زانویه سال ۱۹۲۸ برای تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده تا آنروز شورایی تشکیل شد. این شورا تحت عنوان دومین کمیته مرکزی الفبای جدید تورک مشعل فروزان زبان نوشتاری جدید را با خود به آسیای میانه برد. شورای ملل مسکو در راستای گزارش ” اقامالی اوغلو” رئیس کمیته الفبای جدید تورک بساال ۱۹۲۸ بیانیه ای راانتشار داد.
با این بیانیه استفاده از الفبای لاتین توسط جوامع تورک حمایت گشته و حتی کمک مالی نیز برای انها کنار گذاشته شد. بدین ترتیب مسکو امیدوار بود بتواند تورکها را از الفبای عربی خلاص کرده و بشکلی نیز با تورکهای تورکیه رابطه را تنگتر نمایدو انها الفبا را بعنوان دیواری بسیار مهم تصور می نمودند. با این تصور تورکمنستان به سال ۱۹۲۹، قرقیزستان بسال ۱۹۳۰ و اوزبیکستان و کریمه بسال ۱۹۳۲ الفبای لاتین را اختیار کردند. وقتی تورکیه نوین نیز بسال ۱۹۲۸ و بشکلی غیر منتظره الفبای لاتین را اختیار نمود، الفبای لاتین شکلی همگانی و مشترک میان تورکها یافت. با این تحول مسکو بر ان شد تا فعالیتهای زبان را متوقف ساخته و برای بر هم زدن اتحاد فرهنگی تورکها دشمنی های قدیمی مابین طوایف و خان نشینی تورک را شعله ور سازد.
اؤیرنجی سسی: