آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / این قصه سر دراز دارد…

این قصه سر دراز دارد…

این قصه سر دراز دارد…
20 اکتبر 2015 - 15:58
کد خبر: ۱۹۶۷۰
تحریریه آرازنیوز

اوشودوم ها اوشودوم / داغدان آلما داشیدیم / آلمالاری آلدیلار / منی ظولومه سالدیلار …
این روزها تبعیض ، تظلم ، فریب کاری ، بازی با هویت و زبان مردم آذربایجان و دیگر ترکها به صورت آشکار به حدی رسیده است که دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد ، گاهاَ در فضای مجازی خبر برگزاری کلاسهای زبان ترکی در تهران ، زنجان ، تبریز و… به چشم می خورد که انسان نمی داند باید خوشحال شود یا ناراحت !؟
با بی شرمی و دهن کجی زبان مادری مردم آذربایجان را تبدیل به آزمایشگاه واحساسات ملت مشتاق را وسیله آزمایش برای آزمایش کردن ایده ها ، راه حل ها و چگونگی کنترل اشتیاقات و فریب مردم آذربایجان قرار می دهند ،
وقتی در زمان رژیم گذشته نوزادان تازه به دنیا آمده در تبریز را از مادرانشان گرفته درتهران با فضا و هویت فارسی تا ۷ سالگی بزرگ و تربیت می کرده اند . سپس یک کودک کاملا آسیمیله را به خانواده اش تحویل می داده اند و اینگونه تز آسیب شناسی راههای آسیمیله کردن ملت ترک زبان را انجام می داده اند با امروز چه فرقی کرده است ؟، از آن روز تا به امروز چه اتفاقی افتاده است ؟چیزی نیست جز ادامه همان تزها با فرمولهای مختلف با رنگها و سیاست های متفاوت !.
تشکیل کلاسهای ترکی در تبریز آغاز شد ،
حضور چشمگیر مردم و جوانان در کلاسها چیزی غیر از انتظار،
شروع بهانه مسئولین برگزاری کلاسها ،
تایین شهریه برای محصلین زبان ترکی توسط بنیاد که « تمام کلاسهای برگزار شده توسط بنیاد مجانی می باشد »…
مدرسین با زبان فارسی زبان ترکی تدریس می کنند و به معترضین نیز با زبان فارسی جواب می دهند !!!
جمع شدن اطلاعیه های کلاسهای زبان ترکی از سطح شهر توسط ماموران امنیتی …
اصلاَ کاری با روحانی و وعده های فریبکارانه اش نداشته باشیم ، آیا این یک سیاست بی شرمانه و دهن کجی آشکاری بر مردم آذربایجان و سایر ترکها در ایران نیست که که سالهاست خواهان تدریس به زبان مادریشان هستند و این خواسته ها همواره با فدا کردن جان و مالشان به همراه بوده است ، امروز در برابر چشمان ملت آذربایجان زبان کردی و سپس عربی را آزاد اعلام کرده به صورت رسمی اجازه تدریس در مدارس و دانشگاهها می دهند ؟
مشکل ما این نیست که نباید به آنها اجازه داده می شد مشکل ما این است که چرا با وجود اقلیت بودن آنها مشمول قانون زبان مادری می شوند ولی ترکها هنوز در پیچ و خم سیاستهای فریب کارانه و خسته کننده گرفتار هستند؟
باید« دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را » هموطن بودن ،برادر بودن و برابر بودن چه معنایی دارد ؟ اگر واقعا قصد برگزاری کلاس به زبان مادری را دارید ، چرا از مهد کودک ها و کلاس اولی ها اجازه نمی دهید ؟
نمی دانم باید گفت بدبختی ، سرنوشت یا ناآگاهی ملت آذربایجان ؟ در کنفرانس ژنو نماینده ترکمن های ایران از سیاست آسیمیلاسونی رژیم ایران سخن می گفت و بیان می کرد که: آموزش و پروش استان گلستان تصمیم به تعلیم زبان فارسی به فرزندان ترکمن ها برای آماده سازی آنها قبل از رفتن به مدرسه گرفته است ، و اینگونه مثلا مشکل زبان مادری کودکانمان را حل خواهند کرد ، جای تاسف است که این مشکل امروز در آذربایجان رفته رفته چنان حل شده است که بعنوان مثال در شهر مرند چون کودکی ربان فارسی بلد نبوده است را از مدسه اخراج می کنند و مادران آذربایجانی از بدو تولد با لهجه و شیوه ترکی خود را مجبور به فارسی صحبت کردن با فرزندانشان می نمایند…
اما اگر به موضوع بر گردیم ، منظور من این نیست که نباید جوانان تبریز در این کلاسها شرکت می کرده اند ، برعکس باید همانی می شد که شد ، امروز فعالان و مردم آذربایجان می دانند که در پس پرده بازیهاست واین چیزی نیست که آنها دنبالش هستند بلکه با شرکت در این کلاسها بهانه برنامه تبلیغاتی مجریان ضد زبان ترکی را به ریخته اند، آنها می خواستند با خالی دیدن کلاسها با روشهای عوام فریبانه ی خویش بگویند که مردم آذربایجان اشتیاق و احتیاج به آموزش زبان ترکی ندارند بلکه این تجزیه طلب ها و پان ترک ها هستند که چنین ادعایی را به راه انداخته اند و می خواهند تفرقه افکنی کنند .
اما واقعیت دلگیر کننده دیگری که سبب سست شدن اتحاد میان ملت آذربایجان شده است ،عده ای از مردم البته جدای از روشنفکران و فعالان ملی ، چنان از حق خود گذشته اند که با اندک لطفی مننت داری و خوشحالی خود را هوار می کشند ، و عده ای نیز هنوز در پس کوچه های اصلاح طلبان منتظر که شاید روحانی خوب بر سیستم بد سپاه غالب آید و در امید و رحمت بر ملت آذربایجان گشوده شود و حقشان با احترام به آنها تقدیم گردد ،
متاسفانه همیشه گفته ایم ترک با غیرت ، ترک با تعصب و … و شاید امروز از روی عادت می گوییم ترک با تعصب ! زیرا گاهی چه در داخل چه در خارج از ایران آذربایجانی های اصیلی را می بینیم که چنان در دیگ خودباختگی پخته و تجزیه شده اند که دیگر حتی هویت و زبان مادری خود را به سخره می گیرند ، می دانیم و می دانند که همه اینها در نتیجه ناآگاهی از وجود و هویت خودی است ،
پس در این شرایط چه باید کرد ؟
همه فعالان ملی آذربایجان و رژیم ایران می دانند که آذربایجان حامله یک اتفاق است ، و تا حد امکان سعی در سرکوب تجمعات ، اعتراضها و خواسته های مدنی مردم می کنند ، و اینگونه گاهی سبب دلسردی و شکست جوانان فعال و شیفته می شوند. پس در این شرایط از نظر بنده ، استفاده بهینه از زمان و آگاه کردن بیشتر مردم با راههای مختلف است با سکوت و تامل، نه با ارائه احساسات و فریاد های جنجالی ، و بر جوانان و پیش کسوتان حرکت ملی است که این کوره داهها را کشف و با آسیب شناسی مکان و زمان و موقعیت منطقه برنامه های بیداری و آگاهی ملت را فراهم نمایند،
و همچنین بر فعالان ملی در خارج از کشور واجب ، که با جمع شدن در جلسات مختلف با عبرت از برنامه های موفق و ناموفق گذشته با طرحی نو و حرکتی نو شروع به آگاهی مردم در خارج و داخل نمایند چیزی که مشخص است در خارج آزادی بیشتر در بیان ، برگزاری جلسات و کنفرانس ها وجود دارد ، و باز از نظر بنده به راه انداختن کنفرانسهایی همراه بااجرای برنامه های شاد برای همه طیفها یکی از روشهای آگاهی دادن به مردم خواهد بود .
با امید به آینده ای که از آن ماست ؛

شریفه جعفری  ( هانوفر- آلمان)

۲۸ مهر ۱۳۹۴  (۲۰۱۵-۱۰-۲۰)

روی خط خبر