مبارزه ای از زیربنا:جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی
بینش و انگیزه/از قرن هفدهم که هلندی ها آفریقای جنوبی را مستعمره کردند، خود را نژاد برتر شناخته ، بومیان را کنار گذاشته و قدرت سفید پوستان را تحکیم بخشیدند.
اما پیروزی حزب ناسیونالیست درسال ۱۹۴۸ که تمامی آن را سفید پوستان تشکیل می دادند فصل تازه ای در سرکوب گری تاریخ آفریقای جنوبی گشود. همان گونه که رهبر حزب اعلام کرد ” شعار ما حفظ برتری نژاد سفید در آینده است. حتی اگر لازم باشد از زور استفاده می کنیم.” [1] قوانین آپارتاید جدید ( آپارتس در زبان آفریقای جنوبی) از طریق وادار کردن آفریقای جنوبی به تقسیم بندی نژادی مانند اروپایی ها، هندی ها و رنگین پوستان (نژادهای مخلوط) و آفریقایی ها، برتری نژاد سفید را حفظ می کرد و تا آن جا که امکان داشت این نژادها را از هم جدا می ساخت .[2] غیر سفید پوستان به زور در مناطق محروم و فقیر اسکان داده شده و باید برای مسافرت اجازه دریافت می کردند. از حق رای دادن و مشارکت در دولت و ازدواج با سفید پوستان نیز محروم بوده و در اکثر موارد حق تملک زمین را هم نداشتند.[3] غیر سفید پوستان در آفریقای جنوبی در برابر این تبعیض برای ده ها سال مقاومت کردند ولی نتوانستند تغییر واقعی به وجود بیاورند. در حوادثی مانند قتل عام شارپ ویل در۱۹۶۰ و شورش سووتو در ۱۹۷۶، دولت به شدت معترضین را سرکوب نموده و بعضی از رهبران مانند ماندلا را به زندان انداخته و برخی دیگر مانند استیو بیکو را به قتل رساند. در اواخر دهه ۱۹۷۰، انجمن های مردمی- مدنی زیادی در شهرک های سیاه پوست نشین ظهور کردند.فعالیت هایاین گروه ها سیاسی نبوده و تنها بر توسعه اجتماعی متمرکز بودند.[4] پوپومولفی می گوید:” جنبش نیاز داشت که بر روی مسائل محلی کار کند تا به مردم اعتماد به نفس لازم را بدهد که آن ها می توانند از طریق فعالیت های توده ای ، زندگی خود را هر چند در مقیاسی کوچک، تغییر دهند”.[5] فعالین، جوامع محلی را حول مسائلی مانند ، افزایش اجاره بها، نرخ خدمات اولیه مانند آب و اسکان اجباری بسیج کردند. آن ها از طریق تظاهرات، امتناع از پرداخت اجاره، تشویق مردم به خرید نکردن و بایکوت ، مقامات را تحت فشار قرار داده و موفق شدند دست آوردهای کوچک و محسوسی داشته باشند.[6] گرچه می دانستند که باید چشم انداز وسیع تری را ببینند.” ما باید افزایش اجاره بها، حمل و نقل و آب و برق را دود حاصل از آتش آپارتاید فرض کرده ونیروی خود را برای خاموش کردن آتش بسیج کنیم.”[7]
اهداف و مقاصد
رهبران جنبش مبارزات مدنی در سطوح محلی، امکانی برای “تشکل اولیه سازمان های مردمی” می دیدند که می توان از آن جا سازمان های سیاسی پیشرفته تری را بنیان نهاد. روندی که می تواند مبارزات دموکراتیک ملی را به اوج برساند. به گفته مولفی: ” افق این چالش ملی به سوی یک هدف اولیه بود که به سادگی در تاسیس ” جبهه متحد دموکراتیک” در سال ۱۹۸۳ تجلی یافت.[8] ” ما خواهان حقوق خود هستیم. آن ها را اکنون و همین جا می خواهیم”.[9]
برای رسیدن به این هدف، فعالین می دانستند که تنها یک سری شورش های خود جوش کافی نیست و باید سازمان هایی در سطح مملکت به وجود آید. همان گونه که موکاسلی جک یکی از رهبران جوان می گفت: “ما باید این جنگ را از شهرک های سیاه پوست نشین به خانه آن ها (سفید پوستان آفریقای جنوبی) ببریم و این حرکت همان چیزی است که به بایکوت انجامید.[10″] هدف این بود که از طریق زیان رساندن به کسب و کارهای محلی، دولت را تحت فشار قرار داده و معترضین نشان دهند که مملکت نمی تواند با آپارتاید ادامه دهد. آن گونه که مولفی می گوید:” ما به کسب و کارها می گفتیم، شما بخشی از این مملکت هستید، اگر با اکثریت مردم در آفریقای جنوبی به صورت انسانی رفتار نشود و به حقوق آن ها احترام گذاشته نشود، در این مملکت ثباتی نخواهد بود و کسب و کار شما نمی تواند در شرایط بی ثباتی ادامه یابد.”[11]
هم زمان، جنبش برای غلبه بر آپارتاید نیازبه حمایت بین المللی داشت. به گفته اسقف اعظم دزموند توتو ” ما با فاجعه ای در این سرزمین روبرو هستیم و تنها فشار جامعه بین المللی می تواند مارا نجات دهد.[12] ” اوخواستارتحریم های تنبیهی علیه دولت شد تا به ایجاد ” آفریقای جنوبی نوین” که مورد حمایت بیش از هفتاد درصد سیاه پوستان است کمک شود.[13] “آن ها می دانستند که در کوتاه مدت باید مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها را تحمل کنند و این “بهایی” بود که باید برای آزادی می پرداختند.[14] از طریق اعتراضات بین المللی و پوشش رسانه ای، بسیاری از کشورها متقاعد شدند که باید آفریقای جنوبی را تحریم کنند. جنبش ضد آپارتاید با تحت فشار گذاشتن دولت از داخل و خارج، این مسئله را روشن کرد که رژیم آپارتاید نمی تواند ادامه یابد و دولت باید تسلیم شود.
رهبری
جبهه متحد دموکراتیک که در سال ۱۹۸۳ توسط موکاسلی جک تاسیس شده بود سازمان دهی جنبش ضد آپارتاید را به عهده گرفت.[15] این ائتلاف غیر متمرکز که بیش از ۵۰۰ سازمان نو ظهور را دربر می گرفت، برای مقابله با اصلاحات دولتی که هدف آن محدود کردن جنبش ضد آپارتاید بود، شکل گرفت. پس از سرکوب ۱۹۸۶، اتحادیه کارگران سیاه پوست نیز با اعتصابات خود نقش مهمی در جنبش ضد آپارتاید، عهده دارشد. جوامع سیاه پوست، در سطوح محلی شروع به سازمان دهی نموده و دولتی خود گردان را به وجود آوردند. انجمن های خیابانی قدرت را به تدریج از کنسول های محلی که هم دست رژیم آپارتاید بودند پس گرفتند. کمیته هایی که در خیابان های شهرک ها تشکیل شده بود از بین خود نمایندگانی را انتخاب کردند تا درکمیته های منطقه شروع به کار کنند.[16] کمیته ها نه تنها جوامع محلی را برای اعتصاب و بایکوت بسیج می کردند بلکه اقدام به حل اختلافات و ارایه خدماتی مانند گشت زنی، تمیز کردن خیابان ها، جمع آوری زباله ها و خدمات درمانی می نمودند.[17] جنبش ” قید حکمرانی مستقیم دولت را شکست” و از طریق خودگردانی ” حتی پیش از آزادی، اقدام به خلق قدرت مردم در دوران مبارزه نمود.[18] ” علاوه بر آن ، جنبش از طریق سازمان دهی محلی، مردم را با روش های بی خشونت در مسائل اجتماعی آشنا کرد.
جنبش به حمایت میانه روها و اعضای مسن تر جامعه سیاهان که از خشونت و تند روهای پیشین، سر خورده بودند، نیاز داشت.[19] فعالین جوان جلسات محلی ترتیب داده و فرصت برای رهبری مسن ترها را نیز فراهم آوردند. جوانان با این روش نه تنها اعتماد آن ها را به دست آورده بلکه حمایت بسیار مهم نسل های پیشین را نیز کسب کردند.
فضای مدنی
رژیم آفریقای جنوبی جنبش ضد آپارتاید را بارها و بارها سرکوب کرد. جدی ترین این سرکوب ها در اواخر دهه هشتاد بود که بیش از ۲۵۰۰۰ نفر را بازداشت و بدون محاکمه زندانی کرد.[20] مقررات سانسور، رسانه های محلی را از بازتاب دادن فعالیت های جنبش ضد آپارتاید باز می داشت. آن ها تنها مجاز به پخش اعلامیه های رسمی دولت بودند. دولت اعمال روش های بی خشونت مانند ممانعت از کار کردن و بایکوت را منع نموده و این روش های مبارزاتی و کمیته های خیابانی را تحت عنوان”براندازی”طبقه بندی کرد. در سال ۱۹۸۸ دولت فعالیت های جبهه متحد دموکراتیک و اتحادیه کارگری سیاهان و ده ها سازمان دیگر ضد آپارتاید را غیر قانونی اعلام کرد.[21] زمانی که کنسول ها به شهرک ها بازگشتند تا قدرت را از کمیته های خیابانی پس بگیرند، نیروهای پلیس فعالیت خود را تا مرز اشغال نظامی گسترده کردند. نیروهای اطلاعاتی دولت عملیات مخفیانه علیه رهبران جنبش را به اجرا گذاشتند. نیروهای اطلاعاتی به خانه های آن ها یورش می بردند و بمب گذاری و ترور می کردند.[22] پلیس تعداد زیادی از زندانیان را شکنجه و حتی در مواردی تحریک به خشونت می نمود تا تعداد بیشتری از سیاهان را بکشد.[23] سرکوب رژیم در نهایت اثر معکوس به جای گذاشت. کشورهایی مانند ایالات متحده که برای تحریم آفریقای جنوبی به خاطر هم پیمانی با آن ها در جنگ سرد، مردد بودند براثر پوشش خبری وسیع و تظاهرات علیه سرکوب ها، همراه با کشورهای اروپایی، افریقای جنوبی را تحریم کرده و سرمایه گذاری و وام دادن به آن کشور را قطع کردند.[24] این تحولات مردم آفریقای جنوبی را متقاعد کرد که وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد.
پیام و مخاطب
پیام اصلی جنبش ضد آپارتاید این بود که آپارتاید باید پایان یابد و سیاهان آفریقای جنوبی باید به حقوق خود دست یابند. جنبش می بایست اقلیت سفید پوست آفریقای جنوبی را متقاعد می کرد که آپارتاید پایدار نیست. برای این کار آن ها قدرت خود را به عنوان اکثریت از طریق ” نافرمانی”بی خشونت و عدم همکاری با رژیم، اعمال کردند. آن ها از قدرت اقتصادی خود برای بایکوت کردن اجاره بها، تحریم مصرف کننده و نیز بایکوت کردن کسب و کار سفید پوستان و نیز سیاه پوست هایی که با رژیم همکاری داشتند استفاده کردند. اعتصاب دانشجویان و کارگران و نیز ممانعت از کار، ازجمله روش های دیگر بود. بایکوت مصرف کننده تاکتیک بسیار موثری بود. زیرا این تاکتیک، سفید پوستان دارای کسب و کار را با سیاست های دولت پیوند می داد و آن ها که زیان می دیدند دولت را تحت فشار می گذاشتند تا سیاست های خود را تغییر دهد. مهم تر از آن، این تاکتیک دفاعی در برابر سرکوب دولت بود. همان گونه که رئیس اطلاعات پلیس می گوید: “اگر نخواهند خرید کنند چه جنایتی مرتکب شدند؟ یک کنش توده ای است، شما چه می توانید بکنید؟ نمی توانید همه آن ها را به گلوله ببندید و یا همه آن ها را زندانی کنید.”[25] سیاهان آفریقای جنوبی ازهمکاری با مقامات گمارده شده از سوی دولت در شورای شهرک ها خودداری می کردند. در سال های نیمه ۱۹۸۰ ، موجی از خشونت در شهرک ها بالا گرفت و بعضی از نمایندگان سیاه پوست، افسران پلیس و افراد مظنون به خبر چینی به قتل رسیدند.[26] اقتدار دولت در شهرک ها فرو ریخت و سازمان دهندگان محلی این خلاء را با کمیته های خیابانی پر کردند. اگر چه خشونت به استعفای نمایندگان دولتی درشهرک ها شتاب داد ولی از طرف دیگر سبب شد که رژیم با شدت بیشتری به سرکوب بپردازد در حالی که عملیات بی خشونت پیروزی های کوچک زیادی به دست می آورد.
هم زمان فعالین، توجه جهانی را با برجسته کردن جداسازی نژادی و نیز تحریک پلیس به خشونت، جلب کردند. در سال ۱۹۸۹ جنبش علاوه بر سامان دهی تظاهرات و ممانعت افراد از کار، مردم را بسیج کرد تا آپارتاید را در سواحل دریا و بیمارستان ها به چالش بکشند..[27] آن ها زبان حقوق بشر را به کار می بردند تا بتوانند با سایر فعالین حقوق بشر در جهان رابطه برقرار کنند. زندانیان با اعتصاب غذا، نظر جهانیان را جلب کرده و نیز مقامات حکومتی را تحت فشار قرارداده تا آن ها را آزاد نموده و یا شرایط زندان را بهبود بخشند. نلسون ماندلا مقامات زندان را قانع کرد تا بگذارند از طریق فکس و تلفن، از سلول خود، عملیات جنبش را هماهنگ کند. او هم چنین اقدام به گفت و گو با مقامات دولت نمود تا بتوانند زمینه های مشترکی برای مذاکرات آینده پیدا کنند.[28]
فعالیتهای فراگستر
مولفی گفت:”بخش عمده جمعیت آفریقای جنوبی را که معتقد به صلح و عدالت برای آینده بودند باید متحد ساخت”.[29] جبهه متحد دموکراتیک ” عضو گیری خود را شامل سفید پوستان و هندی تبار ها نیز کرد وهمچنین اتحادیه های کارگری، دانشجویان، انجمن های مدنی، گروه های زنان و کلیسا را نیز به عضویت فرا خواند. کلیسا ها محل ملاقات های عمومی بودند و روحانیونی مانند دزموند توتو حمایت همگانی را از طریق سخنرانی برای مردم و نیز سازمان دهی جلب می کردند. شورای کلیساهای آفریقای جنوبی مسئولیت دفاع از زندانیان سیاسی و حمایت از خانواده های آن ها را به عهده گرفت.[30] سرانجام گروه های سفید پوست مانند اتحادیه های دانشجویان سفید پوست آفریقای جنوبی و گروه های هندی تبار نیزبه آن ها پیوستند. جنبش ضد آپارتاید حمایت بین المللی را جلب کرد و از برخی اقدامات جامعه بین المللی مانند تحریم دانشگاه ها و اساتید آفریقای جنوبی، تحریم تیم های ورزشی آفریقای جنوبی درمسابقات جام جهانی فوتبال و المپیک و جلوگیری از خروج پول از کشور بهره برد. زمانی که جنبش ضد آپارتاید در سطح جهانی مطرح شد، جامعه جهانی با اهدای جایزه صلح نوبل به دزموند توتو در سال ۱۹۸۴ و ماندلا در سال ۱۹۹۳ از کوشش های آن ها قدر دانی کرد.
فشارهای بین المللی و داخلی بر رژیم آفریقای جنوبی نهایتا آن ها را به این نتیجه رساند که به قول اف.دبلیو.دی کلرک رئیس جمهور جدید آفریقای جنوبی در سال ۱۹۸۹ “زمان مذاکره فرا رسیده است.”[31] ماندلا در سال بعد آزاد گردیده و قوانین آپارتاید ملغی شد. پس از مذاکرات طولانی، انتخابات در سال ۱۹۹۴ برگزارشد و ماندلا به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی جدید انتخاب شد. کشور به صورت دموکراسی پارلمانی بر مبنای اصل “یک نفر- یک رای” در آمد و برای مدت پنج سال تمام احزاب اصلی سیاسی در حکومت دوره انتقالی نماینده داشتند.[32] پس از ده ها سال آپارتاید، ماندلا اعلام کرد ” هرگز این سرزمین زیبا دیگر تجربه تلخ سرکوب گروهی از مردم توسط گروه دیگر را تجربه نخواهد کرد”.[33] داستان جنبش ضد آپارتاید این گفته دزموند توتو را تایید کرد که”زمانی که مردم تصمیم بگیرند که آزاد باشند هیچ کس نمی تواند آن ها را متوقف نموده و از هدف باز دارد.”[34]
منابع:
[1] Barber, James, and John Barratt. South Africa’s Foreign Policy: The Search for Status and Security, 1945-1988. New York: Cambridge University Press, 1990. Pg. 2
[2] “The Rise of Apartheid.” South Africa: Overcoming Apartheid, Building Democracy. Michigan State University.
[3] Robinson, Alonford James Jr. “Apartheid.” African Encyclopedia.
[4] Marx, Anthony W. “Contested Images and Implications of South African Nationhood.” The Violence Within: Cultural and Political Opposition in Divided Nations. Ed. Kay B. Warren. Boulder: Westview Press, 1993. Pg. 168.
[5] Ibid.
[6] Ackerman, Peter and Jack DuVall. A Force More Powerful: A Century of Nonviolent Conflict. New York: St. Martin’s Press, 2000. Pg. 345-6.
[7] Seekings, Jeremy. “The Development of Strategic Thought in South Africa’s Civic Movements, 1970-1990.” From Comrades to Citizens: The South African Civics Movement and the Transition to Democracy. Ed. Glenn Adler and Jonny Steinberg. New York: St. Martin’s Press, 2000. Pg. 67.
[8] Seekings. Pg. 68.
[9] Ackerman and DuVall. Pg. 348.
[10] Ibid. Pg. 356.
[11] Ibid. Pg. 358.
[12] “Tutu Risks Treason Charge in Urging S. Africa Sanctions.” The Los Angeles Times. 2 April 1986.
[13] Ibid.
[14] Boesak, Allan. “Sanctions Are the Price of Freedom: It’s Apartheid, Not Foreign Pressure, That Causes the Suffering.” The Los Angeles Times. 12 Aug. 1988.
[15] Louw, P. Eric. The Rise, Fall, and Legacy of Apartheid. Westport: Praeger Publishers, 2004. Pg. 131.
[16] Ackerman and DuVall. Pg. 354.
[17] Seekings. Pg. 73.
[18] Ackerman and DuVall. Pg. 361.
[19] Ibid. Pg. 352-3.
[20] Parks, Michael. “ ‘Prisoners in Our Minds’: New Curbs in South Africa.” The Los Angeles Times. 4 Dec. 1986.
[21] Parks, Michael. “South Africa Issues Sweeping Political Ban on 18 Groups.” The Los Angeles Times. 25 Feb. 1988.
[22] Ackerman and DuVall. Pg. 362.
[23] Blair, Jon. “When Memory Comes: Between Hope and History, a Nation Bravely Confronts Its Traumatic Past.” The Los Angeles Times. 29 Aug. 1999.
[24] “Reigniting the Struggle: The 1970s Through the Release of Mandela.” South Africa: Overcoming Apartheid, Building Democracy. Michigan State University.
[25] Ackerman and DuVall. Pg. 357.
[26] Ibid. Pg. 352.
[27] Louw, P. Eric. The Rise, Fall, and Legacy of Apartheid. Westport: Praeger Publishers, 2004. Pg. 149.
[28] Sparks, Allister Haddon. Tomorrow is Another Country: The Inside Story of South Africa’s Road to Change. Chicago: University of Chicago Press, 1995. Pg. 52
[29] Seekings, Jeremy. The UDF: A History of the United Democratic Front in South Africa, 1983-1991. Athens, Ohio: Ohio University Press, 2000. Pg. 33.
[30] Ackerman and DuVall. Pg. 349.
[31] Mnookin, Robert. Bargaining with the Devil: When to Negotiate, When to Fight. New York: Simon & Schuster, 2010. Pg. 126.
[32] Ibid. Pg. 132.
[33] Mandela, Nelson. “Inaugural Address.” 10 May 1994.
[34] Tutu, Desmond. The Words of Desmond Tutu. New York: Newmarket Press, 2007. Pg. 87.
منبع: سایت توانا