آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / اندیشه / تفاوت «سوسیال دموکراسی» و «لیبرال دموکراسی» چیست؟

تفاوت «سوسیال دموکراسی» و «لیبرال دموکراسی» چیست؟

تفاوت «سوسیال دموکراسی» و «لیبرال دموکراسی» چیست؟
26 جولای 2015 - 14:51
کد خبر: ۱۶۸۹۲
تحریریه آرازنیوز

تفاوت اصلی این دو جریان در اصل ایدئولوژی و مکتبی است که بدان متعلق می باشند ؛ سوسیال دموکراسی «social Democracy » یا مردم‌سالاری اجتماعی یک ایدئولوژی سیاسی است که در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سده ۲۰ میلادی از سوی هواداران مارکسیسم ارائه شد. و مبتنی بر اندیشه سوسیالیسم است که البته تاکید بر تصمیم گیری های دموکراتیک، هم در سیاست و هم در اقتصاد دارد. سوسیالیسم یا جامعه‏باورى، اصطلاحی است که از واژه «سوسیال» به معناى اجتماعى در زبان فرانسه گرفته شده است، و معانى بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژه‏نامه انگلیسى آکسفورد، چنین مى‏توان یافت: «سوسیالیسم تئورى یا سیاستى است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلى، و اداره آن به سود همگان است»، (داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، ص ۲۰۴)

ابتدا سوسیال دموکراسی شامل انواع گرایشات مارکسیستی از گرایشات انقلابی بود اما بخصوص پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر در روسیه سوسیال دموکراسی بیشتر و بیشتر به گرایشی غیرانقلابی بدل شد. در میانه‌های سده بیستم سوسیال‌دموکرات‌ها از اِعمال قوانین جدیتر کار، ملی کردن صنایع اصلی و ایجاد دولت رفاهی هواداری می‌کردند .

لیبرال دموکراسی « Liberal Democracy » گونه ای ایدئولوژی و نظام سیاسی است که در بیشتر کشورهای غربی رواج دارد . علیرغم کاربرد زیاد این اصطلاح ، هیچ تعریف جامعی از لیبرال دموکراسی وجود ندارد . در عین حال می توان آن را « شکلی از دموکراسی غیرمستقیم یا دموکراسی بر اساس نمایندگی است که اعتقاد به حقوق طبیعی و مدنی انسان، برابری حقوق سیاسی و قضایی همه شهروندان، از مشخصه‏های اصلی آن به شمار می‏رود .» از این رو همواره در توضیح این واژه بیشتر تلاش می شود تا مشخصه‏های نظام‏های لیبرال دموکراسی را تبیین کنند، شاید به این جهت که نظریه لیبرال دموکراسی را تلاشی تعارض‏آمیز، برای امتزاج مواضع لیبرالیستی و دموکراتیک در هیات یک نظریه واحد می‏دانند .

هرچند با بررسی دقیق منابع متعدد، می‏توان دریافت که لیبرال دموکراسی، نه دموکراسی است و نه لیبرالیسم، بلکه لیبرال دموکراسی ترکیبی از برخی از ویژگی‏های دموکراسی و لیبرالیسم را به تنهایی در خود دارد، و در عین حال تفاوت‏هایی میان نظام لیبرال دموکراسی و دموکراسی و لیبرالیسم به چشم می‏خورد؛ از جمله اینکه دموکراسی جمع‏گراست، بر خلاف آن، لیبرالیسم به تصمیم‏گیری و اصالت فردی اهمیت می‏دهد؛ دموکراسی بر عمومی بودن قلمرو افراد، لیبرالیسم بر خصوصی بودن آن و لیبرال دموکراسی به قلمرو تحدید شده تاکید دارد، ولی لیبرال دموکراسی، دموکراسی را تا جایی مطلوب می‏داند که به آزادی فردی لطمه‏ای وارد نسازد . بنابراین، دموکراسی در نقطه مقابل لیبرالیسم، به تقدم منافع فردی بر منافع جمعی می‏اندیشد . البته لیبرال دموکراسی می‏کوشد، منافع فردی و جمعی را زیر یک سقف گرد آورد؛ با این وصف، میل به اکثریت در آن بیش از اقلیت‏گرایی است . دموکراسی یک نظام حکومتی و لیبرالیسم یک نظام فکری است . لیبرال دموکراسی، دموکراسی را یک روش برای تصمیم‏گیری در چارچوب ارزش‏های لیبرالیسم تلقی می‏کند، از این رو، دموکراسی بر نوعی ایده‏آلیسم استوار است . لیبرال دموکراسی، نه تنها به آزادی دموکراسی و رفاه لیبرالیستی، بلکه به ترکیب و ارایه توأم رفاه و آزادی می‏اندیشد .

در ادامه جهت تبیین دقیق تر مفهوم لیبرال دموکراسی اشاره ای گذرا به چگونگی شکل گیری این ایدئولوژی می پردازیم :

واژه « Liberal » در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینه‏های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی گفته می‏شود که تکیه اصلی آن بر آزادی هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعی افراد است. مفهوم اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم ، آزادی شهروندان در سایه حکومت محدود به قانون است و قانون گرایی ، تفکیک قوا ، رعایت حقوق بشر و حکومت مبتنی بر نمایندگی از اصول آن محسوب می شود. مکتب لیبرالیسم اولین بار به عنوان یک حزب سیاسی در سال ۱۸۵۰ م در انگلیس مطرح گردید .

آزادی های بی حدو مرز، بازار کاملا آزاد و سود جویی های سیری ناپذیر، نابرابری های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ناشی ازتفکرات«لیبرالیسم کلاسیک‏» و اندیشه های «جان لاک‏» و «آدام اسمیت‏» نه تنها اهداف و امید های اولیه این مکتب را محقق نساخت ؛ بلکه موجب سلب شدن همان آزادی های فردی از افراد بی شمار و پدید آمدن توده انبوه کارگران فقیر در کنار انباشت ثروت کارفرمایان و هزاران مشکل فردی و اجتماعی دیگر گردید ودر صحت و اتقان اندیشه های لیبرالیسم اولیه ، شک و تردید انداخت. از این رو در اوائل قرن بیستم بسیاری از اندیشمندان لیبرال، در لیبرالیسم افراطی اولیه تجدید نظر کردند . این نسل از لیبرالیست‏ها – موسوم به لیبرال دموکرات- با توجه به چالش ها و بحران های جدید ، معتقد به افزایش فعالیت و دخالت دولت‏ برای رفع نارسایی‏ها شدند . در نتیجه حمایت از «اقتصاد مختلط‏» و فروکاستن از آزادی‏های اقتصادی جزو اندیشه‏ لیبرالی در اوایل قرن بیستم شد . و به مفهوم « برابری در فرصت ها» به عنوان هدف اصلی از دخالت دولت در امور اقتصادی توجه گردید. بدین ترتیب اندیشه‏ «برابری‏» در کنار اندیشه‏ «آزادی‏» در ایدئولوژی لیبرالیسم جای گرفت . دولت در فلسفه‏ جدید لیبرالیسم مکلف شد تا از طریق مداخله اقتصادی از تأثیر نابرابری های اجتماعی کاسته و حداکثر بهروزی و رفاه و شادی را برای حداکثر مردم تامین کند . این اندیشه مبنای نظری «دولت رفاهی‏» قرار گرفت؛بر اساس آن دولت موظف شد که برای تمامی شهروندان، ایمنی، رفاه، امکانات درمانی، بیمه و . . . را تامین کند . و مشارکت سیاسی همه طبقات اجتماعی ، مبارزه با فقر و بیکاری ، را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد. بدین ترتیب دنیای غرب، دموکراسی رایج‏سده‏های قبل از قرن ۱۷ و لیبرالیسم کلاسیک قرن ۱۸ را پشت‏سر گذاشته، و در اواخر قرن ۱۹ پا به عصر و عرصه لیبرال دموکراسی نهاد . هرچند با وجود مشکلات ، کاستی ها و بحرانهای ناشی از تناقضات و چالش های نظری و عملی لیبرال دموکراسی گونه ای جدید از لیبرالیسم به نام نئولیبرالیسم در دهه آخرین قرن ۲۰، با افول دولت‏های لیبرالی و رفاهی، به وجود آمد که آن هم برای ایجاد زمینه‏های انعطاف‏پذیری در برخی آرای اقتصادی و اجتماعی، به منظور نجات لیبرالیسم از گرداب‏ها، تناقض‏ها و تنش‏های نظری و عملی تلاش می‏ نماید .

چهت آشنایی بیشتر و مطالعه ر.ک :
۱- فرهنگ واژه ها، عبدالرسول بیات و جمعی از نویسندگان، مؤسسه اندیشه و فرهنگی دینی
۲ – لیبرالیسم غرب، آنتونی آرپلاستر، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز
۳- اندرو هی وود، درآمدی بر ایدئولوژیهای سیاسی، ترجمه محمود رفیعی مهرآبادی، تهران ؛ وزارت امور خارجه ، ۱۳۷۹ .
۴ – درآمدی بر چالش های لیبرال دموکراسی، علیرضا محمدی، نشریه معرفت،‌ ش ۱۰۲
۵ – آنتونی آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم، ترجمه عباس مخبر ، تهران؛ نشر مرکز،
۶- عبدالرحمن عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، تهران؛ وزارت امور خارجه، مرکز چاپ وانتشار، ۱۳۷۷ .
۷ – عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه ها ، قم؛ مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، ۱۳۸۱٫
۸ – علی اصغر حلبی، اندیشه‏های سیاسی قرن بیستم، تهران؛ اساطیر ، ۱۳۷۵٫
۹ – حسین بشیریه، اندیشه‌های سیاسی قرن بیستم، جلد دوم:لیبرالیسم و محافظه کاری
۱۰- انتقاداتی بر لیبرال دموکراسی ، مرتضی شیرودی ، پگاه حوزه ، ش ۱۱۲ .

برگرفته از وبسایت پرسمان

روی خط خبر