مرگ ایرانیت و اخلاق به اصطلاح ایرانی در روز فینال ایران وآزربایجان
رامین باقرپور قزلجه میدان
جمله ”چو ایران مباشد تن من مباد” جمله ای آشنا برای کسانی است که در جغرافیایی به اصطلاح بنام ایران بدنیا امده اند ویا در آن زندگی کرده اند. به معنای عمیق ، قصد کالبد شکافی این جمله را ندارم امّا پایان اعتبار این جمله را می توان در جمعه گذشته استادیوم تبریز دید. هر چند که قبل از این جمعه نیز در مناسبت های مختلف به ویژه ۱ خرداد ۱۳۸۵ نیز شاهد این مسئله بودیم.
در این نوشته کوتاه همچنین قصد بررسی روند بازی تراختور و نفت را نیز ندارم چرا که خارج از حوصله این نوشته می باشد. آنچه که دراین بین باید مورد توجه همگان قرار گیرد این است که در آن روز دو مفهوم ویا دو رقیبی بنامهای ایران و آزربایجان بدون هرگونه مانعی رو در روی هم قرار گرفتنند.این رو در رویی نه مسلحانه بود و نه نظامی بلکه این رو در رویی کاملا” ایدئولوژیک در قالبی ورزشی بود. در ورزشگاهی که دهها هزار طرفدار و در تلوزیونهایی که میلیونها انسان بیننده آن بودند یک چیز مسلم بود و یک چیز قابل پیش بینی آنچه که مسلم بود این بود که تمامی تماشاگران خواهان پیروزی اندیشه و تفکر ملَی خود بر تفکر استعمار ایران وایرانیت آریایی بود. و آنچه که پیش بینی بود عدم قهرمانی تراختور و در نتیجه جریحه دار شدن احساسات عاطفی و ملَی ملیون ها نفر ترُک آزربایجانی .
سیستم ایرانی در طی نود سال گذشته سعی داشته و دارد به هر نحو ممکن مانع فرو پاشی مرز های فرهنگی و سیاسی شود و در این راه از هیچ امری کوتاهی نمیکند. این سیستم مجهزبه تمامی امکانات روز میباشد و تاب و تحمل هر گونه افکار مخالف متفاوت را ندارد و از هر امکانی جهت سرکوب آن بهره می جوید. امَا آنچه که بدیهی است این است که این دیوار دیگر توان نگهداری بیش از این را با این عقاید ناسیونالیستی و ضد بشری را ندارد و زمان فرو ریختن این دیوار فرا رسیده است. تفکر ایرانیت هیچ ارزش به سرمایه هایی که در آن واقع شده ندارد و نمی دهد.بلکه دلیل اصلی این فرو پاشی نیز این خواهد بود. چگونه می شود در قرن ۲۱ که اکثریت مردم ایران را غیر فارس ها تشکیل دهند.از ابتدایی ترین حقوق خود محروم شوند و مطالبه این حقوق نیز جرم و یا خیانت به ایران محسوب شود؟ به نظر بنده پاسخ به این سوال را میتوان در فروپاشی شوروی ویا یوگسلاوی مشاهده نمود و یا پاسخ آن را در اتحاد آلمان شرقی و غربی نیز می توان مشاهده کرد. مردم آزربایجان دیگر فهمیده اند که هویت ترکی وملَی آنها سالها یا به دست فراموشی سپرده شده ویا آنرا به نفع ایرانیت آریایی مصادره کرده اند. لذا بیش از این نمی خواهند داشته های خود را دراختیار سیستمی قرار دهند که هیچ ارزشی برای آنها قائل نیست. ما در آینده نه چندان دور ایرانیت آریایی را در موزه ها و قفسه های کتابخانه ها مشاهده خواهیم کرد .