یادداشت سیاسی گروه خبری ـ تحلیلی تبریز سسی: تفرقهاندازی استعمار فارسی
بنا به گزارش سایت خودنویس و پایگاه اطلاع رسانی روژی نوی ارگان رسانهای «جبهه متحد کرد» و تلویزیون روداو روزشنبه در۶ دیماه ۹۳ در تهران «جبهه متحد کرد» در نشستی در دفتر معاون به اصطلاح اقلیتهای مذهبی و قومی آقای حجت الاسلام یونسی خواستار اقدام قولهای ریسس جمهور در دوره تبلیغات ریاست جمهوری در مورد به اصطلاح اقلیتهای دینی و قومی ایران شده و با ارایه آماری مبنی بر اینکه ۶۴ درصد مردم شهر اورمیه کورد هستند خواهان مجوز تاسیس حزب سیاسی کوردی منطقهای برای کوردان با مرکزیت این شهر شدهاند.
شرکت کنندگان «جبهه متهد کرد» عبارت بودند ازدبیر کل آن “آقای دکتر رحیم فرهمند و سه نفر عضو آقایان مهندس عبدالله سهرابی، مهندس حاصل داسه و مهندس سید کمال آزادمنش.
در این جلسه آخوند یونسی معاون و دستیار ویژه رئیس جمهور در امور به اصطلاح اقلیتهای قومی ومذهبی گفته است بخشی از آذریهای (منظورش تورکان آزربایجانی) استان آزربایجانغربی، پیشتر کرد بودهاند و طی زمان “آذری (منظورتورک) شدهاند فلذا دولت تلاش دارد که با تاسیس حزب کردی در اورمیه موافقت نماید. نه در ایران تحت استعمار فارس، آمار درست ـ حسابی در مورد ملل غیر فارس منتشر میشود و نه جناب آخوند یونسی متخصص تغییر و تحولات زبانی-فرهنگی ـ تباری است و نه کار روزانهاش ایجاب مینماید که وارد اظهار نظر در چنین تحولات دراز مدت شود. آقای یونسی که در مواجهه با تورکان آزربایجانی همواره از لغت آذری(در مفهوم زبان آذری باستان من درآوردی سیداحمد کسروی در معنی غیر تورک وغیر تورک زبان ) استفاده میکرد، این بار در دیدار با کوردان عکس آن، آذری به مفهوم تورکان (آزربایجانی) را بکار برده است. او در نهایت گفته است: “با درخواست تاسیس حزب کردی/کردستانی مخالفت خواهد شد زیرا درصورت موافقت با این درخواست، اقلیتهای (شما بخوانید ملتهای) دیگر نیزخواهان تاسیس احزاب خودشان خواهند شد. در عوض دولت به درخواست کنندگان پیشنهاد میدهد یا درخواستی برای تاسیس یک حزب سراسری بدهند یا این که به یکی ازاحزاب سراسری موجود در کشور بپیوندند.” (پایان نقل قول).
طبق تعریف نژادپرستانه ایران و ایرانی از زمان حکومت کودتایی رضاخان و تشکیل حکومت پهلویها که “ایران یعنی فارس وایرانی یعنی فارسی زبان” بایستی تورکها به صورت مطلق از ایران محو میشدند و چون قدرت اجرایی نظامی (کشتار فوری نژادی هیتلر منشانه) را نداشتند به ناچار به آسیمیلاسیون همه جانبه ما تورکان آزربایجایی روی آوردند و جمهوری به ظاهر مذهبی به واقع شاخه دینی استعمار فارس نیز در این مورد به این تعریف از ایران تماما وفادار هستند. درآن زمان که طب آریاگرایی وآریا محوری سراسر اروپا را گرفته بود، رژم پهلوی ایران سعی کرد “کوردان را نیز آریایی طبار” شناسانده و در مقابل تورکان ایران قرار دهد. این مسئله درزمان دولتهای خودمختار احزاب دمکرات آزربایجان و کوردستان در بعد از جنگ جهانی دوم (۱۳۲۴-۲۵ شمسی-۱۹۴۶-۴۷ میلادی) مجددا با تمام توان ممکن پیگیری شده و کوردان را با عنوان پسر عموهای تاریخی فارسها شروع به تحریک نمودند. از آن زمان تاکنون بدون توقف و بی کم وکاست سعی شده است با کوچ داخلی و خارجی(از تورکیه وعراق وسوریه ) کوردها به داخل ایران و اسکان دایمی آنها در آزربایجانغربی و تغییر بافت جمعیتی در غرب آزربایجانجنوبی قضیه کشور یهودی (توسط استعمارانگلیس) وکشور ارمنی (توسط استعمار روسیه ) را برای ما تورکان و در وطن ما تورکان تدارک ببینند.
یکی از این برنامهها اسماعیل آقا سیمیتقو(سیمکو) و یورش مسلحانهاش به آزربایجان بود که با طرح بزرگتر براندازی نظامی- کودتایی حکومت تورکان قاجار و تحویل حاکمیت به نژادپرستان فارس و سر برآوردن تورکیه نوین با رهبری هوشیارانه کمال آتاتورک موقتا کنار گذاشته شد. پس از آن نیز در چند نوبت حکومت پهلوی ایران و بریتانیا مشترکا قصط ایجاد کشوری کوردی در تورکیه را داشتند که با نیرومندی ارتش آن و هوشیاری مردم خنثی شد.[۱] ازان زمان تاکنون حدود ۱۰۰ سال است که عدهای از روشنفکران کورد فریب آریا تباری نژادپرستان منطقهای و دنیا را خورده و سعی در اتحادی ناجوانمردانه بافاشیسم- نازیسم فارس، تاسیس دولتی کورد تبار را دراراضی آزربایجان ایجاد نمایند. اکنون که دولت به ظاهر اسلامی به واقع نژادپرستانه فارسی حاکم بر ایران دومین غلط کردم خود را درمقابل قدرتهای جهانی درحال به پایان رساندن است و ظاهرا بهانهای برای کشاندن نگاهها به بیرون و اختناق و کشتار در داخل را ندارد، دنبال سیاست شناخته شده “تفرقه بیانداز و حکومت کن ” را به صورت تمام عیار به اجرا گذارده است و دست به تحریک مهمانانمان “کوردمان” زده است. برعموم کوردان و مخصوصا روشنفکران و سیاستمداران آنان است که فریب حکومت ایدیولوژیک- مذهبی و توتالیتر- نژادپرستانه آخوندیسم تبهکار (شاخه مذهبی استعمارفارس ) را نخورند و بیش از این آلت دست حکومتهای ضد دمکراتیک نشوند که بیشتر از همه به خود و ملت خود آسیب خواهند رساند. یکی از صفات واقعی حکومت جمهوری اسلامی نیز“حکومت بحران “ است. این حکومت خوب میداند که در دوره آرامش توان ادامه حکومت را ندارد و نخواهد داشت لذا همیشه در فکر ایجاد بحران چه مصنوعی و چه واقعی یا چه کوتاه مدت و چه دراز مدت در داخل وخارج دارد تا ملل موجود درایران خواستههای عدالت طلبانه و آزادی خواهانه و حقوق بشری خود را نتوانند پیگیری کنند. اما استبداد هر قدر نیرومندتر اجرا و تداوم یابد، در دراز مدت خواستههای عمیقتر و بزرگتری را اعم از فردی ـ اجتماعی- ملی را به میدان میکشاند. اکنون یکی از این خواستههای عمیق وبزرگ ملل موجود ایران ازجمله ملت تورک آزربایجانجنوبی عطای ایران بزرگ و یک پارچه و سراسر ستم گوناگون را به لقایش بخشیدن و در چنین روندی راه جدایی و استقلال را پیمودن است. آخوندیسم تبهکار با دولتی کردن دین پاک اسلام و توجیه شرعی ستم مظاعف برملل غیر فارس حتی شدیدتر از رژیم پهلوی ایران را به سوی تجزیه مطلق و از سرناچاری میکشاند. در چنین شرایطی هست که تز ایجاد دشمنی در کوردها (ملت کورد)علیه تورکان (تورکان آزربایجانجنوبی)را توسط عنصر رذل و پست و نماینده قتلهای زنجیرهای را مامور اجرای این برنامه خود نموده است. با کاهش خطر داعش که عامل درجه اول آن خود دولت مذهبی شیعهگرای تفرقه گرا و ایجاد کننده بحرانهای فرقهگرایی ایران در دنیای اسلام است (از جمله در یمن، عراق، لبنان، سوریه، پاکستان و…) اکنون خود با بیداری ملی ملل مخصوصا بین تورکان و اعراب لرزه بر اندامش افتاده و در فکر ایجاد بحران عمیقتر و شدیدتری است اما چون در خارج دیگر ممکن نیست و پس از مدتی به غلط کردم و جام زهر را سرکشیدن میرسد این بار میخواهد به یک بحران بسیار دراز مدت و پایان ناپذیر تعصبات ملی ملل کورد- تورک (به ذن خود) بپردازد و آنان را به جان هم انداخته حاکمیتش را اندکی طولانیتر کند. اما باید بداند که اگر بحرانهای خارجی به او زهر میخوراند هیچ بعید نیست که بحران یا بحرانهای داخلی این بادکنک را برای همیشه بترکاند و چندین تکه غیرقابل وصله کند و ایران ایدولوژیک نیز مانند شوروی ایدولوژیک و نیز ایران امپراطوری(چند ملیتی) مثل امپراطوری عثمانی و روسیه و یوگوسلاوی وغیره ملل در زنجیر آزاد شوند و کمترین شانس یکپارچگی یعنی یک ایران فدرالیستی نیز برای همیشه غیرقابل امکان شود.
با فروپاشی شوروی چندین ملت تورک زبان مستقل شده و چند تایش نیز در روسیه فعلی در مسیر استقلال خواهی هستند. ملت تورک امروزی ایران نیز از فروپاشی ایران ایدیولوژیک وامپراطور در مقایسه با ملل دیگر مثل کورد وعرب و… بیشترین سهم را خواهد برد اما این ملت از جان مال خود (تا به حال) گذشته در راه یکپارچگی ایران، همیشه نمیتواند چنین بماند تا پس از گذشت بحران از سرایران بودن به دردسر ایران بودن نزول کند.
صبر وشکیبایی ملی هم مثل صبر و شکیبایی فردی حد و حدودی دارد. کل حکومت جمهوری اسلامی و شخص شخیص یونسی جنایتکار باید بدانند ستارخان بودن تورکان آزربایجان برای ایران دیگر بس است و با رشد آگاهیهای ملی در بین نسل جدید تورکان آزربایجانجنوبی؛ گزینههای محمد امین رسول زاده، ایلچی بی بودن (که جوابش به رفسنجانی را ازیاد نبردهاند) را به جای نامبرده به ذهن میسپارند.
گروه خبری ـ تحلیلی تبریز سسی
۱۵ دیماه ۹۳