نادر شاه افشار؛ پادشاهی که در نامه ای به عثمانی خواهان اتحاد تُرکان ایران و عثمانی گشت
نادرقلی ملقب به تهماسبقلی خان و نادر شاه افشار از ایل تُرک افشار خراسان از ۱۱۱۴ خورشیدی تا ۲۸ خردادیا ۳۰ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی، پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان تُرک ایران، پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او راقدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام میدانند که سرکوب افغانها و بیرون راندن روسیه از کشور و نیز فتح هندوستان و جنگهای پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت. به او در اروپا لقب «آخرین جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز دادهاند.
نادر شاه افشار در سال ۱۰۶۷ در ایل افشار در درگز خراسان به دنیا آمد. اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای بزرگ خراسان است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایههای سلسله صفوی را بنیاد گذاردند. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم میشد: یکی قاسملو و دیگری قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و درگز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان سدی باشند. شمار زیادی از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند.
نام اصلی او «نادرقلی» بود و بنا به یک روایت غیرمستند، هنگامی که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهای خوارزم به اسارت آنها درآمد. او بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخت و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد، باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرد و بعد از کنترل چند ناحیه خراسان، خود را «نادرقلی بیگ» نامید.
در این هنگام افغانها به رهبری محمود افغان، اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. با سقوط اصفهان و قتل شاه سلطان حسین، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی که از اصفهان به قزوین گریخته بود، خود را در ۱۱۳۵ق پادشاه ایران خواند، ولی حکام نواحی گوناگون کشور حاضر به اطاعت از او نشدند.
محمود افغان نیز که تنها بر اصفهان و نواحی اطراف آن حکومت میکرد، کمی بعد بهدست پسر عمویش بهنام اشرف افغان در ۱۱۳۷ق بهقتل رسید. همزمان با این اوضاع، نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و در ۱۱۳۹ق سردار سپاه او شد. سپس خراسان را به تصرف خود در آورد.
مالک بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرتگیری نادر شد، ولی نادر در سال ۱۱۳۷ ق. پشتیبانی شاه طهماسب دوم صفوی و فتحعلیخان قاجار (پسر شاه قلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرد و توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان برپا نماید. شاه تهماسب نیز، نادر قلی را والی خود در خراسان اعلام کرد و پس از آن نادر نام خود را به «طهماسب قلی» تغییر داد. سال بعد، او پس از سرکوب چند ایل ، به حکمرانی کامل خراسان رسید.
وی پس از آن، برای بهقدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شد. در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در مهماندوست در نزدیکی دامغان(طی نبرد دامغان) و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد. او سپس در تعقیب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبایل این دیار را مطیع خود نمود. بدین ترتیب پس از هفت سال شورش افغانها در ۱۱۴۲ق به پایان میرسد.
نادر سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ میشود و روسها را از شمال ایران میراند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند، متوجه شورشی در شرق ایران شده و جنگ را نیمه کاره رها کرده و به آن سامان میرود و درنامه ای به عثمانی بیان می دارد که تفاوت مذهب شیعه و سنی نباید سبب دشمنی میان ایران و ترکیه گردد. شاه تهماسب صفوی با توجه به قدرت و شهرت روزافزون نادر و به قصد اظهار وجود، دنباله جنگ وی را با عثمانیان به قصد بازپسگیری ایروان میگیرد، ولی به سختی شکست میخورد.
در سال ۱۱۴۵ق به دنبال قراردادی میان شاه تهماسب دوم و دولت عثمانی و در پی شکست ایران، گرجستان و ارمنستان در ازای تبریز به آن دولت وا گذار شد. نادر که خود این نواحی را به ایران بازگردانده بود، تهماسب را از سلطنت برکنار کرد و پسر خردسالش را با نام (شاه عباس سوم) به جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود را نایبالسلطنه نامید.
نادر در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت، عثمانیان را به سختی شکست داد و طبق قراردادی با روسها در گنجه، ارتش روسیه را وادار به عقب نشینی از تمام مناطق ایران کرد.
در سال ۱۱۴۸ق نادر کلیه حکمرانان و کدخدایان ایران را در دشت مغان جمع کرد، در دشت مغان او اعلام کرد که وظایف خود را انجام داده و تصمیم بهاستراحت و کنارهگیری از کارها دارد. بزرگان کشور که میدانستند او باطناً مایل به سلطنت است، وی را به سلطنت پذیرفتند. بدین ترتیب شاه عباس سوم صفوی از شاهی برکنار شد و حکومت سلسله افشار با پادشاهی نادر آغاز گردید. نادر اندکی بعد تاجگذاری نمود. شاعری به نام قوام الدین، ماده تاریخ تاجگذاری وی را «الخیر فی ماوقع» سرود که بر روی سکههای دوره افشاریه نیز منقوش گردید.
نادرشاه به مدت ۱۲ سال پادشاهی کرد و در این مدت دائماً به لشکرکشی به نواحی گوناگون مشغول بود. او در این زمان توانست بحرین، قندهار، خوارزم، بخارا و بسیاری نواحی دیگر را فتح کند. مهمترین فتح او فتح هندوستان بود.
افغانهای مخالف نادرشاه پس از فتح قندهار به دست نادر، به دهلی گریخته بودند. نادرشاه سه بار به پادشاه هند، محمد شاه گورکانی، اخطار نمود که نظامیان اشرف افغان (حدوداً ۸۰۰ نفر) را به ایران تحویل دهد. در پی عدم تحویل آنها، سپاه ایران از رود سند گذشت و در جنگ کَرنال هندیها را شکست داد و دهلی را تصرف کرد. سپس ۸۰۰ افغان را در بازار دهلی دار زدند. نادر به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی، توانست با بهکارگیری تاکتیکهای نوین جنگی پیروز شود.
در جنگ کرنال در طی یک روز، بین بیست تا سیهزار شهروند هندی کشته شدند. بهناچار محمد شاه از نادر امان خواست. نادر در قبال گرفتن کلید خزانه سلطنتی هند عقبنشینی را پذیرفت و تاج پادشاهی هند را بر سر او باقی گذاشت و او را با تبر مقطوعالنسل کرد. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود، به ایران بازگشت؛ غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشتر از بیشترین درآمد سالانه دوران صفوی برآورد شدهاست. در میان این غنائم، جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. میزان غنائم به حدی بود که نادر برای سه سال از گرفتن مالیات در ایران چشم پوشید.
با حمله نادر به هندوستان زمینه تضعیف و انقراض امپراتوری هند فراهم آمد و پس از مدتی دولت انگلستان توسط کمپانی هند شرقی بر این کشور استیلا یافت.
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست، کشت.
نادر برای تامین هزینه جنگهای خود مجبور بود تا مالیاتهای گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورشهایی در جایجای کشور روی میداد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورشها به خراسان رفته بود، جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و اور ا به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگلیسی ماجرا از این قرار بوده: نادر در ماههای پایانی عمر در اوج خشونت حکومت میکرد و به دلایلی چند به تمامی سردارانش سوءظن داشت. نادر شبی رئیس آنها را احضار کرد و چنین گفت: من از نگهبانان خود راضی نیستم و از وفا و دلیری شما آگاهم. حکم میکنم فردا صبح همه آنان را توقیف و زنجیر کنید و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنید. حیات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی این موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ایشان مصمم شدند تا دیر نشده، نادر را از میان بردارند. تا پاسی از شب رفت، مواضعین به خیمه چوکی، دختر محمدحسنخان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود، رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه را نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد، صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.
در زمانی که صفویان با شورش افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود، عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را سامان داد.
بناهایی که به دستور نادر در خراسان بنا شدهاند، نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد. شهرها یا ولایات ایران در دوره نادر به شرح زیر بودند: آذربایجان، افغانستان، بلوچستان (پاکستان)، ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرین، قطر، کشمیر و غیره.
نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار تُرکان ایران را به محدوده طبیعی فلات ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوق بر آبهای شمال و جنوب تثبیت کند. نادر شاه در سال ۱۷۴۲ م. جان التون دریانورد بریتانیایی مقیم سن پطرزبورگ را به رغم کارشکنی روسها و انگلیسیها برای ساختن کشتی جنگی به خدمت گرفت. التون در ژانویهٔ ۱۷۴۳م با سمت دریاسالاری به ریاست کشتیسازی ایران منصوب و به” جمال بیگ” ملقب گردید. با وجود تمامی دشواریهای اجرایی و سیاسی، با حمایتهای نادر و تلاشهای التون، نخستین ناو ایران مجهز به بیست عراده توپ به نام “نادرشاه” در کرانهٔ گیلان به آب انداخته شد. پس از آن به موجب فرمانی که پادشاه ایران صادر کرد، تمام کشتیهای روسی موظف شدند به پرچم ناو جدید سلام دهند.
بعد از نادرشاه، کریمخان از سرداران نادر که از طایفه زند بود، بهقدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود بهخراسان شد و کریم خان این منطقه را بهاحترام نادر که او را ولینعمت خود میدانست، در اختیار جانشینانش باقی گذاشت.نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برده بود. او بسیاری از اطرافیان خود را از پای درآورد. پس از مرگ وی سرداران او نیز در گوشه و کنار علم استقلال بر افراشتند؛ کریمخان زند وکیل الرعایا در شیراز- احمدخان ابدالی در افغانستان- فتحعلی خان افشار ارشلو در آذربایجان و در شهر اورمیه، حسنعلی خان اردلان در کردستان و محمد حسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند.