یاداشت سیاسی گروه خبری ـ تحلیلی تبریز سسی؛ نگاهی به تحولات اخیر خاورمیانه
دراین روزها خاورمیانه نا آرامترین و بی ثباتترین منطقه روی زمین بوده و با گذشت زمان به صورتی غیرعاقلانه پیوسته تشدید هم میشود.
اینجا که محل پیدایش تمدن و صدورآن به پیرامون بوده است چرا امروزه نمیتواند سرخود را سالم نگه دارد؟! از زمان جنگ اول جهانی به بعد آرامش و راحتی از اینجا رخت بربسته و سیرنزولی قهقرایی و خشونت در تمامی ابعادش مخصوصا عدم تحمل آرا، عقاید، خفقان و سانسور خودخواسته فردی و حکومتی در فزونی مداوم است. بیشترین شورشها؛ نا آرامیها؛ انقلابات در اینجا مشاهده میشود اما به یک نتیجه ملموس و قابل اتکا نمیرسد و نمیتواند برسد. یکی از رهبران ملیگرای استقلال طلب فلسطینی (از گروه الفتح) حدود ۴۰-۴۵ سال پیش گفته بود: حکومتها و دول عربی مثل میوه بیش از اندازه رسیده و مانده در شاخه درخت هستند که به زودی سقوط خواهندکردو تنها حکومت اسراییل است که در دراز مدت دوام خواهد آورد و امروز تا حدودی شاهد این نظر هستیم. پس از پیروزی انقلاباسلامی درایران (اواخرسال ۱۳۵۷شـ ۱۳۷۹میلادی) مفسر و روزنامهنگار معروف مصری “حسنین هیکل” گفته بود: خمینی ازقرن ۱۵ میلادی سنگی به قلب قرن بیستم زد که حداقل صد سال خاورمیانه را به لرزه خواهد انداخت (دقت شود خاورمیانه را میگوید نه جهان را). سید احمد کسروی هم (که ما تورکها به دلیل حمایت او از برنامههای نژادپرستانهرضاشاه دل خوشی نداریم) گفته است: ما یک حکومت دیگر نیز به این آخوندها (تفکر مذهبی) بدهکاریم. به نظر اکثر مفسرین سیاسی از زمان کودتای نظامی طرفدار شوروی در افغانستان، بلوک سرمایهداری به رهبری قدرتهای استعماری غرب تلاش کرد با ایجاد جنبشهای احساسی مذهبی در شرق نزدیک جلو پیشروی آن را بگیرد و تا حدودی نیز موفق شد که شورشهای ضد کمونیستی معروف به مجاهدین افغانی و پیروزی سریع و آسان جنبش مذهبی در ایران را از آثار آن میشمارند اما با متلاشی شدن شوروی از درون خود و قدری زود هنگام (از دید ما ساکنان خاورمیانه) این نیروهای مذهبی -احساسی بی هدف ماندند.
در این زمان حکومت مذهبی ایران جهت کنترل اوضاع داخلی خود و کشاندن نگاهها به بیرون مرزها و ایجاد زمینه کشتار در داخل، المشنگه حمله به سفارت آمریکا را به راه انداخته و الگویی به گروههای تندرو-احساسی و بی هدف مذهبی افغانستانی داد که دیگر از کنترول خارج شده بود. غرب در مقابل، به سازمان دادن نیروهای مذهبی ضد ایرانی متوصل شد که تاحدودی طالبان افغانستان نمونه آن بود اما ظهور قدرت تروریستی جهانی “القاعده” و انجام عملییات تروریستی ۱۱ سپتامبر در داخل خاک آمریکا از درون طالبان افغانستان،دنیای غرب را سر عقل آورد و به تغییر جهت و مسیر این نیروی احساسی بسیار قوی عملگرا اما بی هدف مصمم گردانید. اکنون میبینیم که عملیاتی شبیه ۱۱ سپتامبر در غرب اتفاق نمیافتد و قدرت این سیل بنیان کن برسر ساکنان منطقه خاورمیانه (محل پیدایش خود) فرود میآید. پیدایش نیروی سیاسی-تروریستی دولت اسلامی عراق و شام- داعش (به تورکی ایشید: ایراق، شام ایسلام دولتی) از درون القاعده موفقیت غرب را در کنترل این نیروی مذهبی نشان میدهد.این قدرت در حال تکوین درقسمتی از اراضی منطقه معروف به هلال خضیب شیعه که شامل قسمتهایی از ایران، عراق، سوریه و لبنان امروزی است در شرف استقرار است. موضوع برجسته دیگر استقلال کردستان عراق “معروف به اقلیم خود مختار کردستان عراق” و علنی کردن آن میباشد و تکاپوی جهانی قدرتهای بزرگ در جهت زمینه چینی استقرار آن که با چاپ اسکناس و نشان دادن نقشه کردستان بزرگ در آن خواه ناخواه پای تورکان آزربایجانی و تورکان تورکمان عراق نیز در حال و آینده به میان کشیده خواهد شد، چون تمامی خاک آبا واجدادی تورکمانان عراق و قسمتی از خاک آزربایجانجنوبی را این کردستان بزرگ ازآن خود میداند. تورکمانان عراق از طرفی با زور حاکمیتی و نظامی کردهای عراق از وطن خود رانده و از جهت دیگر به اتهام شیعه بودن از طرف داعش کشتار میشوند (البته قسمتی از آنها سنی هستند). جنبشهای معروف به بهار عربی به غیر از تا حدودی تونس در حال رسیدن به خزان خود هستند. در مصر کودتای نظامی رخداده، لیبی و یمن در آتش درگیریهای داخلی گرفتار و سوریه از همان ابتدا به فلاکت کشیده شد. چرا چنین است؟! چرا خاورمیانه در منجلاب سیاسی مانده است؟… به نظرنگارنده همه علل را در بیرون از منطقه نباید جسیتجو کرد، علل و عوامل داخلی ریشهایتر و مقاومتر از بیرونی در این پروسه عمل مینمایند. که به ترتیب اهمیت عبارتند از:
۱ ـ تاثیرات جنگ مذهبی-فرقهای دو امپراطوری بزرگ تورک مسلمان صفوی-عثمانی. این جنگ دنیای تورک را در درجه اول و خاورمیانه را در درجه دوم بیچاره کرد و هنوز هم زهر کشنده آن در حال تراوش است.
۲ – ماهیت رنسانس اروپا در این منطقه هم از طرف دولتها و هم از طرف مردم شناخته نشد که عبارت بود از آزادی و استقلال فکر از مذهب و برتری جامعه بر مذهب (دین باید تابع جامعه باشد نه عکس آن) که محصول نهایی آن تا حال پیدایش و تکامل حکومتهای دمکراتیک مردمی با تعریف “حکومت مردم بر مردم و به خاطر مردم” و نیز منشور حقوق بشر میباشد.
۳- اختیاراستقلال زنان از مردان درتصمیم گیری که نیمی از جامعه را از وابستگی به نیمه دیگر رها میسازد.
۴- برتری انسانگرایی (اومانیسم) بر خداگرایی (مذهب-خداپرستی) که عقلگرایی را به ارمغان آورد.
این علل را در حد گنجایش نوشته در اینجا فقط اسم میبریم و از شرح و تفسیر و استدلال آن معزوریم، خوانندگان خود میتوانند پی گیر موضوع باشند.
در تحولات صد سال اخیرشرق نزدیک، زودترین و روشنترین چراغ راهنما از طرف آزربایجان شمالی دیده شد. هم بر سیستم عقل و منطق استوار بود و هم شمایی، نمونهای، الگویی مناسب از دولت ملی عرضه کرد و هم آزادی و دمکراسی را (مخصوصا به صورت سیستم حزبی- دولتی ) به نمایش گذاشت ؛ گر چه عمرش کوتاه بود و نتوانست تاثیرات لازم را در منطقه بگزارد (از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰میلادی) نگاه: کتاب “سیاست خارجی جمهوری خلق آزربایجان” جمیل حسنلی؛ ترجمه از تورکی به فارسی توسط حسین شرقی (سوی تورک). از این دو پروسه تحول روز (استقلال کردستان ودولت داعش)، هر دو به ما تورکان آزربایجانی در درجه اول و به کل دنیای تورک در درجه دوم وبه دنیای اسلام در رتبه سوم خواه-ناخواه تاثیرگذار است و لازم است ما تورکان آزربایجانی نیز با شناخت کافی آمادگی لازم برای آتیه را داشته باشیم.
الف) کرد؛ اقلیم کردستان؛ کردستان بزرگ: کردها از زمان امپراطوری تورکان سلجوقی متشکل شده و تحت این نام پروسه شناخته شدن و تمایز آنان آغاز شد؛ درحالی که قبل از آن در ترکیب جمعیتی منطقه چنین نامی در جای ثمانی بیشتر گرایش پیدا کرده ور از تورکان آزربایجانی فاصله گرفته، متمایزتر شدند. در گرماگرم جنگ جهانی اول قدرت استعماری نیامده است. در جنگهای ویرانگر فرقهای امپراطوریهای تورکان صفوی-عثمانی و مخصوصا در منطقه آنادولو به اول دنیا ،انگلیس ، با قصد نابودی امپراطوری تورکان عثمانی و قاجار و جدایی سرزمینی بین آنها که در صورت بیداری ملی نتوانند اتحاد موثری ایجاد نمایند، سعی میکرد یک دولت دست نشانده کردی در منطقه ایجاد کند و با حمایت از قیام اسماییل سیمیتقوی(سمکوبه کردی) کرد در آزربایجان جنوبی (امروزی) مصصم بود آنراتا دریاچه اورمیه (اراضی دولت امپراطوری تورک قاجار) درشرق گسترش دهد (عین همین برنامه را همزمان امپراطوری روس و بعدها امپراطوری معروف به شوروی با حمایت از ارامنه پیش میبرد که تا حدودی هم هردو موفق شدند و ارمنستان را در اراضی آزربایجان ایجاد و تثبیت کردند). پیدایش دولت ملی قدرتمند به رهبری آتاتورک در تورکیه و شکست قطعی نظامی فرانسه و بریتانیا از ترکیه جدید در چاناققالا، تغییر ماهیتی حکومت قاجار و حاکمیت فارسهای نژادپرست به جای آنها در ایران، از طرف دیگر رشد سریع ناسیونالیسم عربی و تثبیت جدایی آن از ترکیه و ارض ارادت به انگلیس و حمایتهای احتمالی تورکیه ازتورکمانان موصل-کرکوک درمقابل آن، طرح تاسیس کردستان مستقل را مسکوت گذاشت، تا اینکه در سایه ندانم کاریهای حکومت وقت عراق با حمله به کویت و بمبارانهای شیمیایی کردها منطقه اقلیم خودمختارکردستان عراق در داخل عراق فدرالی در زمان اشغال آمریکا ایجاد و تثبیت شد. سیاست ضد تورکی دول استعماری اروپا و اروپایی تبارها (آمریکا) به اقلیم کردستان اجازه داد تا از همان اول به تصرف اراضی تورکان تورکمان عراق پرداخته و برنامه تسویه نژادی و کردی کردن عراضی آنها را با سرعت اجرا نمایند. در این راستا شهرها و مناطق نفت خیز کرکوک و اربیل مراکزاصلی تورکمانان به عنوان شهرهای کردنشین تصرف و نفت آنها به عنوان ثروت کردها استخراج گردید. با پیدایش داعش در عراق که عکس العمل به تندرویهای حکومت شیعه عراق طرفدارایران بوده و هست، مسأله کردستان نیز با طرح استقلال وارد فاز جدیدی شد. تصرف آسان و بی صروصدای اراضی تورکمانان عراق و تثبیت آن، حرس و طمع ایجاد کردستان بزرگ را در بین کردها افزایش داده با استفاده از عوامل گروههای تروریستی پژاک، پ ک ک و سایر عوامل خود نقشه تغییر بافت جمعیتی بخش غربی آزربایجانجنوبی (در حال حاضر استان آزربایجانجنوبی با مرکزیت اورمیه) را نیز در برنامه خود گنجانده و به روشهای گوناگون در مسیر فوق قدم گذاشتهاند و هیچ بعید نیست که ارمنستان دومی برای آزربایجان باشند. خاورمیانه هنوز از شر اسرائیل بزرگ و ارمنستان بزرگ رها نشده سومی هم دارد از راه میرسد. با استقلال کردستان هیچ مخالفتی نداریم بلکه خیلی هم خواهانش هستیم که کردها نیز به عنوان یک ملت با تاسیس دولتی ملی برای خود تعهد پذیری منطقهای-جهانی خود را صاحب شوند و در سازمان ملل نیز به عنوان یک کشور مسلمان یک ئای اضافی ایجاد شود. اما نه در اراضی ما تورکان آزربایجانی و تورکمانان عراق یا خاک هر ملت دیگر. درغیر این صورت اسرائیل دیگری در منطقه زاده شده و متکی به عوامل قدرتهای بیگانه فر امنطقهای خواهد ماند. اکنون روند قضایا چنین مینماید که نقشه استعماری کهنه شدهی تاسیس ارمنستان ـ کردستان و رساندن اراضی آنها به هم وجدایی عملی و فیزیکی ـ سرزمینی تورکان آزربایجانی و تورکیهای مجددا عملیات اجرایی به خود میگیرد. در این فضای مسموم خاورمیانه امپراطوری نژاد پرستانه فارس ایران در زیرلاک دروغین دولت اسلامی شیعه گرا از زمان تاسیس خود پیوستهکردان را به مناسبتهای مختلف در داخل اراضی آزربایجان جا داده و مسکون نموده است. از جنگ داخلی در کردستان ایران دراوایل انقلاب گرفته تاکنون مهاجرت و کوپاندن و سپس اسکان دایمی آنها در آزربایجان ادامه داشته و دارد به عنوان مثال یک میلیون در سال ۱۳۷۰(۱۹۹۱میلادی) و یک و بیم میلیون در اوایل سال ۱۳۷۱(کتاب “کردها وسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ” دکتر جعفر پناهی ص ۱۵۳-۱۵۴) که آخرینش کوچ دادن عوامل و طرفداران سازمان تروریستی پژاک کردان از عراق به ایران و مسکونسازی آنها با ایجاد شهرکهایی در اطراف ماکو، بازرگان، خوی میباشد. همچنین ترغیب و تحریک هر از گاهی نمایندگان کردها در مجلس شورای اسلامی خود، که اورمیه را شهری کردنشین تبلیغ و شناسایی کنند. امپراطوری فارس ایران فعلا با استقلال کردستان عراق صریحا مخالفت نموده است اما چهار چشمی مواظب هست که در صورت بروز تحرکات ملی در بین تورکان آزربایجانی کردها را به جان ما انداخته نیروهای ما را درآنجا و برای آنها صرف کند. ازآنجا که دولت مذهبی در دنیای امروز جایی ندارد حکومت مذهبی ایران ناچار است با حفظ پوسته ظاهر مذهبی خود فارس گرایی را در مفهوم ایران گرایی جهت عوام فریبی توسعه دهد و سیاست نژادی پهلویها را تماما به اجرا در آورد و در این مسیر همچنان که ارمنستان (آریایی تبار-مسیحی) را بر جمهوری آزربایجان تورک تبار مسلمان شیعه ترجیح داده و میدهد، فردا کردها و کردستان سنی (مدعی آریایی تبار) را بر تورکهای آزربایجان چه جنوبی، چه شمالی ترجیح خواهد داد. نگاه: فصل نامه فرهنگی واجتمایی”گفتگو شماره ۵۸ سال ۱۳۹۰ صفحه ۳ مقاله باب گفتگو از احسان هوشمند. همچنین مقاله “یک دولت کوچک ایرانی نژاد ” از کاوه بیات درص۲۰۹ همان.
کردها علیرغم سنی بودن دعوت داعش را برای برپایی دولت مذهبی سنیگرا نپذیرفته و پیگیر مسایل ملی خود هستند و این برای ما آزربایجانیهای جنوبی مخصوصا بایستی مایه یه عبرت باشد که به ماهیت ظاهر مذهبی حکومت ایران فریب نخوریم و مسایل و مصالح ریشهای ملی تورک آزربایجانی خود را فدای آن نکنیم و پیگیراستقلالمان از امپراطوری نژادپرستانه فارس ایران باشیم. در مورد طرح علنی استقلال کردستان عراق، تورکیه اعلان بیطرفی رسمی نمود. موضع تورکیه در این مورد خواه ـ ناخواه به آزربایجان مستقل (شمالی) و در آزربایجان در ترکیب استعمار ایران (جنوبی ) تاثیر گذار خواهد بود لذا دراینجا قدری موضوع را باز میکنیم:
تورکیه و استقلال کردستان عراق: تورکیه به صورت آشکار استقلال اقلیم کردستان عراق را بی ضرر و خنثی برای خود اعلام کرد. تورکیه در حال حاضر با رهبری سیاسی حزب عدالت و توسعه (آک پارتی) اداره میشود. این حزب در مذاکراتی طولانی با سازمان تروریستی پ ک ک کردها به نتایجی رسیده که از مفاد آن خروج نیروهای مسلح کردها از تورکیه و عدم بکارگیری سلاح از هر دوطرف میباشد. در مقابل کردها میتوانند در مجلس تورکیه حزب خود را داشته باشند که ب د پ نامیده میشود. از جانب دیگراقلیم کردستان عراق برای صدور نفت خود به تورکیه تاحدود زیادی وابسته است. این وضعیت به تورکیه حالت خاصی میدهد که به اختصار در اینجا جنبههای مثبت و منفی آن را برای تورکیه میسنجیم.
با دید مثبت :
کوردستان عراق از لحاظ اقتصادی به تورکیه وابسته است و این وابستگی دراز مدت است (نگاه عمدتا اقتصادی حزب آق پارتی)
کوردستان عراق سنی است و در مقابل عراق شیعهنشین و ایران با حکومت شیعهگری سپرحفاظتی خوبی خواهد بود (نگاه عثمانی گرایانه).
جلب آرای طرفداران احزاب- داخلی کردهای تورکیه در انتخابات آتیه که از لحاظ آماری ۱۲درصد میباشند (نگاه حزبی)
امیدواری به قطع عملیات نظامی-تروریستی پ ک ک در تورکیه با تعهدپذیری دولت کوردستان عراق.
با دادن اختیارات و امکانات اضافی کرد هارا متمول و ثروتمند نمودن و غیرنظامی کردن و به محافضه کاری کشاندن و مسکونی کردن آنان (مخصوصا ایلات آنها). میل به استقلال را در کردهای داخل خود کاستن.
استقرار یک حکومت کرد در منطقه برای کردان از هرجهت تعهدآوراست. اینها موارد مثبت میباشند که با دیدگاه حزب حاکم آق پارتی قابل دستیابی هستند.
از نگاه منفی:عوامل مثبت فوق میتوانند در کنار سایرعوامل یا به تنهایی نتیجه معکوس نیزداشته باشند:
کردها به اقتصاد قاچاق خو گرفتهاند و بازگشت به نظم نوین اقتصادی به این راحتیها میسر نیست.
تورکیه در حال خروج از ناسیونالیسم و کردها در حال ورود به آن هستند؛ همچنین تورکها به دلیل سابقه شهرنشینی زیاد دارای نرخ رشد جمعیتی کم و کردها برعکس به خاطر زندگی عشیرتی و روستایی با نرخ رشد بسیار بالایی مواجه میباشند و این ترکیب جمعیتی را به نفع کردها در دراز مدت تغییر میدهد (این مورد شامل استان آزربایجانغربی ایران نیز میباشد)
هم در غرب ایران و هم در شرق تورکیه (مناطق مرزی همجوار) تعداد کوردها پیوسته در حال افزایش است و حادثه نسلکشی شبیه آنچه ارامنه در قره باغ آزربایجان شمالی (جمهوری آزربایجان)علیه تورکان آزربایجانی با کمک روسیه انجام دادند تکرار شدنی هست و میتواند ارتباط تورکان آزربایجان و سایر تورکان جهان با تورکیه را از لحاظ پیوستگی ارضی جدا کند.
ادعاهای کوردستان بزرگ در تحت حمایتهای یک کوردستان مستقل و ثروتمند (با فروش نفت تورکمانان) میتواند بیشتر و بیشتر مطرح و مورد حمایت جدی قرار گیرد و مورد حمایتهای دول قدرتمند روز نیز قرار گیرد.
تورکمانان عراق و سوریه در حال آسیمیلاسیون کامل و نابودی هویت قومی-ملی خود هستند و در شرایط فعلی غیر از تورکیه کشور تورک دیگری در دنیا قابلیت و توانایی حمایت مستقیم و قدرتمند از آنها را ندارد. با محو هویت تورکی آنها؛ تورکها برای همیشه منطقه مساپوتامیا (بین النهرین-قوشاچای-میان درودان) را از دست خواهند داد. برعکس در صورت حفظ هویت ملی خود در مقابل زیاده روی کردها و نیز اتحاد همه جانبه فارس- کرد ـ ارمنی لنگر و متحدان خوبی برای تورکیه و آزربایجان و کل دنیای تورک خواهند بود.
کردستان مستقل نیز مثل ارمنستان مستقل میتواند با حمایت قدرتهای جهانی علیه ما تورکان آزربایجانی و تورکان تورکیه و تورکمانان سوریه و عراق کشتارهای نژادی با گروههای تروریستی تماما مسلح و تجربهدار خود براه اندازد. اغلب کردها خود را آریایی تبار و از مادها میدانند؛ تبلیغات ایران زمان شاهان پهلوی و آخوندی و جهانی خواه-ناخواه آنان را به آن سمت و سو میکشاند و ناسیونالیسم فارسی در ضدیت مطلق با تورکان بنیانگذاری شده است که هنوز هم با شدت تمام در تفکر وعمل پیگیری میشود. ایران آخوندی فعلی باتمام حیلهگری و دغل اخبار کشتار تورکمانان را توسط کردها و داعش به خاطرتورک بودنشان پنهان کاری و سانسور میکند، گر چه به ظاهر با استقلال کردها مخالف است اما بیشترین تسلیهات را در اختیار آنها قرار میدهد و مساله داعش هم که عکس العمل تندرویها و اخراج بی دلیل سنیها از مشاغل دولتی در دوره نوری مالکی در عراق میباشد، بهانه خوبی برای توجیه آن شده است.
ب)داعش (ایشید): داعش نتیجه و محصول ۳۵سال سیاست فرقه گرایانهی شیعیگری دولتی دولت جمهوری اسلامی ایران در داخل ایران، در منطقه و در کل جهان اسلام میباشد. در تهران به آن بزرگی حتی یک مسجد برای انجام فرایض دینی به سبک و سیاق سنیها موجود نیست و نمیتواند هم باشد چون شیعهگری حکومت در داخل حاکمیت خود مطلق هست. برابر اطلاعات مستند، سنیها در نیروهای نظامی پذیرفته نمیشوند، چون در سنیها ولایت و ولایت فقیح اصلا وجود ندارد چه رسد به نوع عملی، علنی و التزامی مطلق آن. در دنیای امروزی برپایی حکومت دینی و دوام و بقای آن اشتباه مطلق است. در اوایل تاسیس حکومت اسلامی ایران هندوهای هند در واکنشی خصمانه به آن مسجد بابری را با خاک یکسان نموده و به عنوان یک عمل مقدس دینی خاک و آجرهای آن را به تک تک خانههای خود بردند و هنوز هم نگه داشتهاند. در خاورمیانه از این نکبت یکی بس نبود دومی (طالبان) و سومی (داعش-ایشید) هم پیدا شد. در پشتسر داعش کدام قدرتهای دولتی قرار گرفتهاند هنوز آشکارنشده است. القاعده در درون طالبان پرورده و زاده شد و داعش در درون القاعده، حلقه چهارم این زنجیر ضد تمدن چه خواهد شد، خدا میداند. این حلقههای زنجیر ارتجاع دینی به میخی بند هست که ۳۵سال پیش به عنوان حکومت شیعی به قلب خاورمیانه محکم کوبیده شد. در تاریخ از اینگونه حکومتهای تندرو مذهبی زاییده از بطن تفکر شیعی و تحریک کننده زیاد دیده شده که معروفترین آنها اسماعیلیان تروریست به رهبری حسن صباح میباشد. این فرق و حکومتهای دین محور منطقه بیش از همه، جنبشهای رهایی بخش ضد استعماری ملل تورک را به انحراف میکشاند که نمونه بارز آن مبارزات ملی –ضد استعماری استقلال خواه چچنها علیه استعمار روسیه میباشدکه به گرداب سلفیگری صادره از عربستان افتادند. استعمار چین نیز با نمونههایی ازفیلم وعکس و پوستر از حزبالله ایران-لبنان و طالبان و داعش را به سر استقلال طلبان تورکان اویغور میکوبد و میگوید شما تورکان مسلمان اینها هستید؛ “تروریست و آدم کش”. تمامی سعی خود را درجهت به انحراف کشاندن و دینی کردن مبارزات ملی آنها بکارگرفته است که ایران نیزهمچنین. داعش به وسط زنجیر شیعه ساخته شده و مورد استفاده ایران در منطقه (قسمتی از افغانستان، ایران؛ عراق، سوریه، لبنان) یورش آورده است. آنها با هجوم و حمله حزبالله لبنان با دستورایران به مخالفان دولت سوریه “که گفته بود جز با اسراییل مبارزه نخواهد کرد” فعال شدند و جماعت عوام مذهبی را مثل سلف خود حکومت ایران به دنبال خود کشاندند. به احتمال زیاد داعش در دراز مدت اگر از درون متلاشی نشود مثل سلف شیعه خود به نوعی ملی گرایی سنی-عربی با قدری رنگ و بوی دینی کشیده شود. همچنین به احتمال زیاد بخشهایی از جناح داوود اوغلوی حزب آق پارتی تورکیه به نرم خوتر نمودن آن احتمام ورزیده به سوی یک دولت ملی-سنی سوق دهند. فضای آرام ایجاد شده طولانی به هر قیمتی در داخل ایران خاورمیانه را به وحشت فروبرده است. ایشید (داعش) یک جواب غیر منطقی وعجولانه به آن میباشد. کاسه-کوزههای آن نیز برسر تورکان شکسته شد و میشود. قربانی اول و درجه یک آن، نزدیکترین تورکان به ما تورکان آزربایجانی “تورکمانان عراق” شدند. این برای ما یک آژیر خطر و هشدار است که با چشم باز اوضاع را زیر نظر داشته و از نفع ملی خود در هر دین و آیینی هستیم دفاع کنیم. و امروز تنها به تعداد زیاد جمعیت خود نبالیم که در صورت عدم بیداری در سیاستهای آسیمیلاسیون قوی منطقه جذب میشویم؛ ذوب میشویم و در دیگران محو میشویم (مثل تورکمانان عراق وسوریه).
داعش و کردستان درنگاه بین الملل: از نگاه درون، حضور بیش از نیم قرنی موجودیت اسرائیل در منطقه وعدم توانایی آمیزش و شراکت طبیعی در محیط پیرامونی با پسرعموهای تاریخی خود “اعراب” (البته از هر دوطرف) بهانههای مناسب را به تندروان به شدت مذهبی هرطرف داده و حالت فوق العاده نه صلح و نه جنگ را حفظ مینماید. دولت و ملت اسرائیل (اگر بتوان ملت شمرد) توانسته علبرغم مردم مطلقا مذهبی (معتقد به دین یهود-یهودی) پروسه گذر از رنسانس اروپایی را با موفقیت گذرانده و دولت غیرمذهبی ملی گرای خود را تکمیل و تثبیت نماید و در همه جا سیاست منافع ملی خود را با تمام قدرت ممکن تعقیب و حفظ نماید. در کنار آن توانسته با ایجاد لابی قدرتمند در کشورهای متروپل و در سازمان ملل موجودیت خود را تقویت نیز نماید. طرف مقابل مخصوصا دنیای عرب در نیمه راه گذر از رنسانس است و موضوع دین و دولت را هنوز نتوانسته حل نماید لذا اعتقادات، تحرکات و جنبشهای دینی مخصوصا در میان اعراب و تا حدودی در جهان اسلام (به جزچند مورد تقریبا استثنایی) به محض ایجاد و قدرت گیری، علیه منافع ملی محیط خود موضع گیری مینماید و خصلت جهان شمولی (ایدولوژیکی-ایمانی-اعتقادی) به خود گرفته و خواه-ناخواه خود را در مقابل مصالح ملی و دنیا قرار میدهد (اخوان المسلمین مصر در برابر جمال عبدالناصرو مصر فعلی وآیتالله کاشانی در برابر مصدق و جمهوری اسلامی در برابر دنیا). داعش اکنون یکی از آخرین و تندروترین جنبشهای دینی است که در واکنش به پیروزی و ادامه حیات یکی دیگر ازاین نوع (حکومت دینی در ایران) موجودیت یافته است. سیستم سیاسی بینالمللی خواه-ناخواه در مقابل این نوع جریانها به صورتی غیرقابل برگشت که درست هم هست موضعگیری مینماید و این هم به خودی خود به نفع اسرائیل هم تمام میشود و عوام مذهبی خاورمیانه (مخصوصا در میان اعراب) با عدم درک موضوع فوق خیال میکند دنیا به حمایت از اسرائیل برخواسته است و هر چه بیشتر به گذشته گرایی و بینش دینی قبل از رنسانس روی میآورد و خاک مناسبی برای رویش گروههای تندرو مثل حکومت مذهبی ایران، طالبان، حزبالله (لبنان)، لقاعده، داعش و… میشود که درعین حال و خود به خود به ظاهر ضد اسرائیلی و محو کننده آن از صحنه روزگار نیز میباشند و خواهند بود تا در زیر لوای آن سیاستهای ضد بشری خود را ادامه دهند. همه این گروههای دینی ازاین جهت علیرغم ضدیت مرامی، درعمل شبیه کومونیسم و احزاب کمونیستی پیرو شوروی سابق هستند که خصلت اعتقادی جهان شمولی داشت.
از نگاه بیرونی در دنیای امروز تبعیض و آدم کشی به خاطر اختلاف دینی و فکری قابل قبول نیست و نمیتواند باشد، حالا اگر دارندگان چنین بینشهایی به سطح دولت هم ارتقا یابند و قدرت همه جانبه اجرایی و عملیاتی هم بدست آورند نظم جهانی را در کوتاهترین فرصت ممکن به هم میریزند و قتل عامهایهولناک راه اندازی مینمایندکه سابقه ۳۵ساله ایران به عنوان یک حکومت مذهبی چه در داخل مرزها و چه در بیرون ازآن شاهد و نمونه آن هست. بنابراین دولت اسلامی عراق و شام نمیتواند در قدرت باقی بماند یا باید تغییرماهیت دهد و یا از درون متلاشی شده و یا مثل حکومت حزب بعثی عراق و طالبان افغانستان با قدرت نظامی جهانی درهم کوبیده شده و اگر بطور کامل سقوط هم نکند به قدردت غیرحاکمیتی حاشیهای مثل طالبان تنزل داده خواهد شد. اما مساله داعش در دراز مدت به نفع چه نیروهایی درمنطقه و جهان خواهد بود و چگونه؟ دیدیم با موجودیت داعش اقلیم خودمختار کردستان عراق بلافاصله با طرح عدم توانایی حفظ امنیت خود توسط حکومت مرکزی عراق موضوع استقلال را پیش کشیده و به کسب حمایت جهانی برآمد و مساله حقوق ملی تورکمانان را نیز به حاشیه و فراموشی راند. پس نفع اصلی و عمده را کردها و جنبش استقلال طلبی آنان خواهد برد و در سایه آن مشروعیت جهانی کسب خواهند کرد، همچنان که مشاهده میکنیم وقتی داعش به منطقه نفوذ اقلیم کردستان حمله میکند آمریکا و شرکایش با تمام توان نیروی هوایی خود به آن هجوم میبرند.رولی دررپیشروی به داخل عراق حداقل بارآن شدت برخورد نمیکنند. اما وجود داعش در عین حال یک فشاراهرمی سریع غرب علیه حاکمیت ایران نیز هست و از این راه ارتباط زمینی غیرقابل کنترول به خاطر کوهستانی بودن منطقه به سوریه از دست ایران خارج میشود. همچنین به خاطر ژست عوام فریبی جمهوری اسلامی ایران با مطرح کردن موضوع حفاظت ازاماکن مذهبی شیعیان، مشغولیت و باطلاق خوبی برای اضمحلال قدرت نظامیش شده است و حداقل ایران را از تمرکز قدرتش به سواحل مدیترانه ازطریق لبنان و سوریه میتوانند کاهش دهند. درست به همین خاطراست که ایران بدون تاخیر درعراق با تمام قدرت ممکن و از راههای گوناگون علیه داعش میجنگد. متحد دیگر ایران، سوریه نیز درکوتاه مدت فقط سقوط کامل نکرد، مسیرغیرقابل برگشت رژیم فعلی سوریه براثرجنایات جنگی مرتکب شده از طرفی، نفوذ سازمانهای تروریستی و بدست گرفتن ابتکارعملیات درداخل سوریه، اوضاع را در آنجا قدری پیچیده کرده است با این همه ارتش آزاد سوریه (نیروی عاقلانهتر درمقایسه با بقیه) هنوز در صحنه هست و به احتمال زیاد میتواند بیشتر خود را بازسازی و تقویت کند.
خاورمیانه در دراز مدت: با سقوط امپراطوری روسیه شوروی قسمتی از دنیای تورک استقلال خود را باز یافته و موجودیت پیدا کرده، باز مانده این امپراطوری وسیع ارضی یعنی روسیه فدرال امروزی باز هم از هر جنبه آبستن حوادث است و به دریای متلاتم میماند و امکان تجزیه بیشتر و پیدایش دول تورک منشا دیگری نیز وجود دارد البته عکس آن هم ممکن است اتفاق بیافتد، چنانکه شبه جزیره بالکان را از اکراین پس گرفت. با توجه نقش درجه اول قدرتهای تورک در گذشته نه چندان دور “مخصوصا امپراطوری تورکان عثمانی” در همسایگی اروپا؛ قدرتهای غربی اروپایی تبارسعی خواهند کرد مانع اتحاد و نیرو گرفتن دوباره تورکان شوند و در نوک پیکان این سیاست باز دارندگی، تورکیه و آزربایجان واقع شدهاند که آزربایجان مستقل پاره تن و برادر ما و تورکیه پسرعمویی در همسایگی ماست و سایر کشورهای تورک فعلا قدری در پشت صحنه جبهه قرار دارند و سرشان به خودشان گرم است. ملاحظه میشود که در ذهن قدرتهای درجه یک جهانی نوعی بدگمانی و بدبینی تاریخی در مورد تورکان رسوخ و رسوب کرده است. آزربایجان مستقل در محاصره روسیه، ارمنستان و ایران قرار دارد و در آزربایجانجنوبی به علت عدم رشد و توسعه ملیت گرایی وعرق ملی هنوز وزنهای به حساب نمیآید اما از لحاظ جغرافیایی رابط و واصل دنیای تورک به تورکیه است و به دلیل نداشتن حاکمیت ملی آسیبپذیرترین بخش این دنیااست. جالب است که از زمان کودتای رضاخان علیه قاجار (معروف به کودتای سیاه و کابینه سیاه) ایران با حاکمیت فارس نژادپرست، سعی در ایجاد کردستانی مستقل در اراضی تورکیه تازه تاسیس شده توسط آتا تورک نماید که با مشاهده ارتش قدرتمند آن بلافاصله به سرعت عقب نشینی کرد ( فصلنامه گفتگو شاره۵۸ سال ۱۳۹۰ص۱۱۴ پاراگراف آخر).این سیاست در نهان در جمهوری اسلامی ایران نیز با گذشت یک قرن با همان شدت دوره رضاخانی در حال پیگیری است وعلت علنی نکردن آن همان قدرت نظامی برتر تورکیه است.مشاهده میشود در مقابل پدیده به احتمال زیاد موقت داعش و امثال آن خیز بلند مدت و چند وجهی استقلال کردستان است که رفته-رفته نمود بیشتری پیدا میکند و تبعات بیشتری را در منطقه خواهد داشت.
گروه خبری ـ تحلیلی تبریز سسی
۱۴ مهرماه ۹۳